«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...
جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه هایی از گذشته و احتمالاً آینده اش می باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می رود تا آنچه را که می خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
این فیلم که آخرین ساخته سیلوستر استالونه داستان اون به این گونه است که جان رمبو پس از گذشت سال ها و روزهای زیادی که ازجنگ ویتنام سپری شده به میان جنگل های کوهستانی در تایلند شمالی رفته اما جنگ های 60 ساله قبیله ای بین برمیه ها و کارن ها در مرز میانمار مشکلات زیادی رو برای اون ایجاد می کنه. سربازان سازمان ملل برای کمک به افرادی که آسیب دیدند تصمیم می گیرند که به این منطقه بیاند اما مشکلات زیادی برای اونا به وجود میاد .
یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند...
صدها سال است که انسان ها کره ي زمين را به دليل آلودگي ترک کرده اند و روباتي به نام «والي» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا اين که از طرف انسان ها روباتي به نام «ايو» به کره ي زمين فرستاده مي شود تا امکان بازگشت تمدن بشري به زمين را بررسي کند. خيلي زود «ايو» به نتيجه ي مورد نظر دست پيدا مي کند و پس از چندي به سفينه ي فضايي حامل انسان ها برگردانده مي شود. اما «والي» نيز که به «ايو» دل باخته به دنبال او به راه مي افتد...
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانوادههای تبهکاری پاک می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع میشود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند...
در لندن، یکی از میلیونرهای معاملات املاکی، تلاش می کند توجه چند نفر از سرمایه داران شهر (باتلر و البا) را جلب کند، اما او نقشه های پیچیده تری دارد. او برنامه ریزی کرده تا خودش و یکی از همکارانش (ویلکینسون) یکشبه پولدار شوند...
داستان فیلم دربارهٔ پسر ۱۸سالهٔ یتیم و فقیری ساکن بمبئی به نام جمال ملک است که در مسابقهٔ « چه کسی میخواهد میلیونر شود ؟ » شرکت کرده و موفق شده تا مرحلهٔ پایانی پیش برود ؛ همین باعث مظنون شدن پلیس به تقلب در مسابقه می شود و وی را دستگیر میکنند. بازرس پلیس به او میگوید به شرطی آزادش میکند که جمال داستان زندگیش را برای او تعریف کند…
:داستان فیلم در سال ۲۲۳۳ اتفاق می افتد ، ولی به طرز خاصی یادآور فیلم های قدیمی هالیوودی در ژانر فضایی است.این بار دو پسر جوان مشتاق با نامهای جیمز و اسپاک با گروهی از اعضای سفینه فضایی برای نجات دنیا از شر نیروهای شیطانی فضایی اقدام به سفر به نقاط ناشناخته فضا می کنند و جیمز که در دوران بچگی پس از نجات از یک حادثه رانندگی با یکی از موجودات فضایی دیدار کرده است برای این سفر بسیار مشتاق است اما در این سفر با اتفاقات و زندگی های عجیبی روبرو می شود...
اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آنها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.
دام کاب یک دانشمند علمی است که البته چندان در راه پیش بردن علم تحقیق نمی کند. او موفق می شود که به تکنولوژی دست پیدا کند که از طریق آن موفق می شود به رویاها و و ذهن ها انسان ها نفوذ کند و از این طریق اطلاعات آنها را برباید. فن آوری که کاب به آن دست پیدا کرده است شرکت ها و افراد زیادی را وسوه کرده است تا آن را در اختیار داشته باشند …
یک دزد حرفه ای و سابقه دار در حالی که برای سرقت جدیدش برنامه می ریزد، سعی دارد با مدیر بانکی که قبلا به آن دستبرد زده ارتباط برقرار کند. از طرفی یک مامور فدرال هم در صدد به دام انداختن او و افرادش است...
دانشجویی بنام مارک زوکربرگ در سال ۲۰۰۴ و در دانشگاه هاوارد شبکه ای را بنام «فیس بوک» راه اندازی میکند. در ابتدا استفاده کنندگان آن محدود به دانشجویان دانشگاه هاروارد میشد اما چندی بعد تمام دنیا توانستند از این شبکه اجتماعی استفاده کنند. مارک دانشگاه هاروارد را رها میکند تا رویای خود را به حقیقت رساند و فیس بوک را تبدیل به چهارمین سایت پر ترافیک دنیا با 200 میلیون کاربر فعال میکند …
پنی چنری به ویرجینیا میرود تا یک مجتمع پرورش و نگه داری اسب که متعلق به پدرش است را اداره کند. کار و کسبی که در آستانه ی تعطیلی است و مدتها است که هیچ کدام از اسب ها نتوانسته اند قهرمان شوند. در این بین پنی با یک مربی کهنه کار به نام لوسین لاورین آشنا می شود و در این بین یک اسب فوق العاده را آماده می کنند که ارزشی میلیون دلاری پیدا می کند و میتواند عنوان قهرمانی را برای پنی و مربی کسب کند …
قبل از اینکه «چارلز ژاویر» (جیمز مکآووی) و «اریک لنشر» (مایکل فسبندر) به نامهای پروفسور ایکس و مغناطیس مشهور شوند، دو مرد جوان بودند که به قدرتهای بخصوصشان پی می بردند. قبل از اینکه به دشمنان قسم خورده تبدیل شوند، آنها بهترین دوستان یکدیگر بودند و به همراه دیگر جهش یافتگان در مقابل بزرگترین تهدید جهان صف آرایی کردند. و در همان زمان بود که اولین اختلافات در بین آن دو شکل گرفت...
«گری بویل» نگهبانی ساده در شهری کوچک است. او کد های شخصیتی خاص خودش را دارد و آدم شوخ طبعی ست. انسان تک رویی می باشد و آنقدر که باید از زندگی تجربه آموخته است و می خواهد زندگی اش را در آرامش سر کند. اما در همین حین پلیسی کشته می شود و برای بررسی پرونده ی قاچاق ، پای ماموران اف بی آی به شهر باز می شود. او ابتدا خودش را بی تفاوت نشان می دهد ، اما بعد از مدتی با یک مامور اف بی ای برای تحقیق بر روی پرونده همکاری می کند و …
«تامی» ( تام هاردی ) یک عضو سابق نیروی دریایی آمریکا است که بعد از بازگشت به خانه از طرف پدرش ترغیب می شود تا در مسابقات رزمی که جایزه قابل توجهی هم برای قهرمان در نظر گرفته شده، شرکت کند. تامی قبول می کند تا در این تورنمت شرکت کند و پدرش را هم به عنوان مربی در کنارش قرار می دهد تا به کمک او بتواند قهرمانی را بدست آورد. اما تامی در جریان این مسابقات به برادر بزرگتر خود به نام «برندون» برخورد می کند و...
Ryan Gosling همیشه ساکت است، مگر زمانی که لازم است چیزی بگوید. راننده ای که روزها بدلکار فیلم است و شبها سارقان را از صحنه جرم دور میکند. اینها بخشی از شخصیت پردازی هوشمندانه در سکانسهای ابتدایی فیلم است و در آن مردی تحت فشار را نشان میدهد که در خیابانهای پر رمز و راز لس آنجلس در حال فرار از دست تعداد زیادی ماشین و هلیکوپتر پلیس است...
دو افسر جوان پلیس در حین انجام یک بازجویی در ایست بازرسی ،مقداری پول نقد و اسلحه از اعضای یک باند مواد مخدر خطرناک ضبط می کنند و این اتفاق باعث می شود تا این باند در پی نابود کردن آنها باشند…
یک کاراگاه جنایی تحقیقاتی درباره یک پرونده مرموز را آغاز می کند. پرونده ای که مربوط به یک تک تیرانداز نظامی تعلیم دیده می باشد که به پنج قربانی شلیک کرده است...
داستان فیلم درباره ی دختری به نام گریس است. او رهبر چهار کارمند خانه ی کودکان است که مراقبت های لازم را از ساکنین موقت آنجا انجام می دهند. رابطه ی دوستانه و راحتی میان این چهار کارمند یعنی گریس، میسن، جسیکا و نیت برقرار است. اما گذشته ی گریس که به دقت پنهان نگه داشته شده بر اثر سه رویداد شروع به آشکار شدن می کند : پدر زندانی اش در آستانه آزادی است، او پی می برد که فرزند میسن را باردار است و یکی از تازه واردان به خانه یعنی جیدن، همان زخم های روحی را دارد که گریس زمانی تجربه شان کرده بود...
"دکتر رایان استون" یک مهندس پزشکی نابغه در اولین ماموریت خود با شاتل فضایی به همراه فضانورد کهنه کار "مت کاوالسکی" در آخرین ماموریت پیش از بازنشستگی به فضا فرستاده می شوند.اما در یک گردش روتین فاجعه ای بزرگ رخ می دهد.شاتل بطور کامل متلاشی شده و آنها را در فضای بیکران و بدون جاذبه سرگردان می کند...
فیلم درباره ایوان لاک ؛ مدیر ساخت و ساز موفق ولزی است که بدون فکر قبلی از بیرمنگام به سمت لندن با ماشین خود سفر میکند و با موبایل بر مشکلات شخصی و کاری خود غلبه میکند...
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
داستان فیلم در قرن نوزدهم میلادی اتفاق میافتد و ماجراهای پسر جوانی به نام جِی کاوندیش را دنبال میکند که راهیِ سفری طولانی برای پیدا کردن تنها بازمانده ی فامیلش می شود. اما
اتان هانت و گروهش بار دیگر مامور میشوند تا ماموریت غیرممکن دیگری یعنی متوقف کردن گروهی حرفه ای و زبده مثل خودشان که قصد نابودی سازمان را دارند، انجام دهند ...
پس از اینکه یک زن از تصادف ماشین جان سالم بدر می برد خود را در یک زیرمین ناآشنا پیدا می کند که در آن مردی به او می گوید جانش را نجات داده و آن بیرون، کره زمین بهم ریخته است. اما زن تصمیم به فرار می گیرد و...
این فیلم داستان یک سرهنگ به نامکولونل (هلن میرن) و یک سپهبد ارتش به نام لییتنانت (آلن ریکمن) را روایت میکند که طی حملات تروریستی یک پهباد که باعث بوجود آمدن خسارات زیادی شد، از سوی ارتش دستور می گیرند که عاملین این حمله تروریستی را بیابند و دستگیر کنند ولی اینکار آنچنان هم آسان نیست و …
یک پدر تنها به همراه برادر بزرگترش تصمیم می گیرند تا به یک بانک دستبرد بزنند و با پولی که از آنجا می دزدند، مزرعه خانوادگیشان در تگزاس را نگه دارند و بدهی های خود را پرداخت کنند. اما در همین حین دو رنجر تگزاسی نیز به دنبال گرفتن این دو برادر هستند...
داستان فیلم در زمان حال و در شهر لس آنجلس روایت میشود، و دربارهٔ رابطهای عاشقانه میان سباستین (رایان گاسلینگ) یک پیانیست جاز، و میا (اما استون) هنرپیشهای آرزومند است...
کوین (جیمز مکآووی) مردی است که از اختلال هویت رنج میبرد و ۲۳ شخصیت متفاوت دارد. او سه نوجوان را میدزد اما هنگامی که این سه نفر سعی بر فرار دارند با تمام این ۲۳ شخصیت کوین مواجه میشوند و …
فیلم داستان یک زن افسرده است که مورد سرقت قرار گرفته و حالا حس میکند هدف جدید زندگی اش پیدا کردن سارقان است. در این راه همسایه اش نیز به او کمک میکند، اما طولی نمیکشد که آنها خود را میان باتلاقی از جرم وجنایت می یابند...
در طول آخرالزمان جایی که بازماندگان کمی بر روی زمین زنده هستند دو خانواده مجبور میشود تا به خانه ای متروکه پناه ببرند اما اتفاقات وحشتناک و غیره منتظره ای منتظره آن ها می باشد.
سازمان مخفی ضد جاسوسی در مییابد که لوشیفر در پی آن است که در کازینو رویال در مونتنگرو سرمایه گزاری کند. M16 به جیمز باند ماموریت میدهد که او را تعقیب کند و سعی کند با لوشیفر در بازی قمار رقابت کند و او را شکست بدهد تا شاید سازمان منهدم بشود…
داستان یک گروه ویژه در کشور اندونزی در شهر جاکارتا را روایت می کند که باید طی یک عملیات وارد یک بلوک آپارتمانی شوند و خطرناک ترین خلافکار کشور را دستگیر کنند...