در سال ۱۹۸۸، چهار دانشجوی جوان به نامهای بیلی، کوئین، کیث و مک، برای انجام یک پروژه تحقیقاتی مدرسهای به ویلایی قدیمی در حومه شهر میروند. آنها از این موضوع بیخبرند که در این عمارت یک متن شیطانی و باستانی پنهان شده است.
این فیلم، نگاهی عمیق به تأثیرات منفی شبکههای اجتماعی از منظر دیزی موریارتی ارائه میدهد. او با وجود دست و پنجه نرم کردن با آشفتگیهای زندگی شخصی، ناخواسته وارد دنیای تاریک و ناشناخته اینترنت میشود.
آخرین مبارزه جان سینا و براک لزنر، یک نبرد فراموشنشدنی خواهد بود. کودی رودز، قهرمان بلامنازع WWE، در پی انتقامی سخت از درو مکاینتایر خشن است. در یک مسابقه تگ تیم حساس و شخصی، سیام پانک و ایجی لی با سث رالینز، قهرمان سنگینوزن جهان، و بکی لینچ، قهرمان بینقارهای زنان، روبهرو میشوند. همچنین ایو اسکای و استفانی واکر برای...
برتی گرگوری، برای ثبت یک صحنه تغذیه بزرگ به آزور میرود. در آنجا، هزاران شکارچی اقیانوس برای خوردن طعمهها جمع میشوند. برتی باید با طوفانها مبارزه و با زمان مسابقه دهد تا بتواند این صحنه را شکار کند.
گروهی از دوستان سعی میکنند پس از شیوع تسخیر توسط شیاطین، از شهر فرار کنند. دوستان به یک کلیسای متروکه پناه میبرند، اما نقشههایشان برای فرار زمانی که یکی از آنها تسخیر میشود، خراب میشود.
هانتر دان، شوهری مهربان و پدری دلسوز است. اما پس از یک حمله وحشیانه در یک عصر پاییزی، دنیای او زیر و رو میشود؛ دنیایی پر از کابوس و توهم، که به یک درگیری وحشتناک در شب هالووین ختم میشود.
پائولو رینالدی، عکاسی بدهکار است که با پیدا کردن یک جزئیات هولناک در عکسی از یک کارخانه متروکه، برای به دست آوردن پول وارد یک دنیای وحشتناک و سورئال میشود.
مردی در حالی که درون یک محفظه فرار گیر افتاده، چشم باز میکند، در حالی که هیچ سرنخی از چگونگی و دلیل حضورش در آنجا ندارد. او باید پیش از اتمام اکسیژن، راهی برای نجات خود پیدا کند.
کیث که برای بازدید به خانهای در امی تیویل رفته است، ناگهان خود را در بُعدی دیگر از آن خانه گرفتار مییابد، بیآنکه راه خروجی داشته باشد. او هر دری را که باز میکند، دوباره به همان نقطهی شروع بازمیگردد.
چارلز، یک موتورسوار شصت و چند ساله که از یک طلاق پردردسر رنج میبرد، پس از تصادف در تگزاس با یک دختربچه مرموز روبرو میشود. این اتفاق غیرمنتظره، او را به سفری برای کشف خویشتن میبرد که دیدگاهش را نسبت به زندگی کاملاً تغییر میدهد.
کیلب هیرون در اولین استندآپ کمدی خود که در سالن شلوغ «کانستلیشن» شیکاگو برگزار شد، با لحنی جذاب و هوشمندانه، به بررسی و نقد جنبههای عجیب و غریب زندگی میپردازد.
فردی برای انتقام از کسانی که در محل کار به او زور گفتهاند، از نیروهای شیطانی استفاده میکند که همین کار باعث باز شدن دروازهای جهنمی و شروع هرج و مرج در جهان میشود.
یک اینفلوئنسر جوان پس از اینکه از حمله یک کوسه مرموز جان سالم به در می برد، به موجودی هولناک تبدیل می شود و در ساحل ونیز کالیفرنیا به شکار انسان ها می پردازد.
این داستان درباره کیکی است، یک مادر تنها و زندانی سابق که تلاش میکند زندگیاش را دوباره بسازد و حضانت دختر نوجوانش را پس بگیرد. اما همه چیز با بازگشت همسر سابقش که یک قاچاقچی مواد مخدر خشن است، به هم میریزد. برای محافظت از خود و دخترش، او باید همسر سابقش را بدون اینکه گیر بیفتد، از سر راه بردارد.
در یک منطقه خشک که آخرین منبع آب شیرینش در قلمرو بومیان آمریکا پنهان شده، نیروهای شیطانی در تلاشند تا کنترل آن را به دست بگیرند. در این شرایط، یک زن محکوم که برای آزادیاش میجنگد، ناخواسته به محافظ یک پسر نوجوان تبدیل میشود. این پسر ممکن است تنها کسی باشد که میتواند این منطقه را از نابودی نجات دهد.