«آلگراگلر» (جيسن لي)، الهه ي طراحان بازي هاي کامپيوتري که آخرين بازي مبتکرانه اش «اگزيستنر» مرز بين واقعيت و دنياي سرگرمي را از ميان برداشته و به شدت با تب و تاب و اميال طالبانش ارتباط برقرار کرده، هدف توطئه اي مرگبار قرار گرفته و مجبور به فرار شده است...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
هشتاد هزار سال پیش. قبیله ی «اولام» منبع زندگی بخش آتش را ازطبیعت می گیرند، اگر چه هنوز نمی دانند چگونه باید آن را دوباره برافروزند. تا این که پیر قبیله، «نائو» (مگیل) را هم راه «آموکار» (پرلمن) و «گا» (ال کادی) برای به دست آوردن آتش روانه می کند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
«عيساي ناصري» (دافو) نجاري سخت کوش است. درد و رنج انسان ها و يوغ اسارتي که بر گردن آنان است، او را بر مي انگيزد تا خانه و خانواده اش را ترک کند و چشم بر شادي هاي کوچک و بزرگ ببندد و رسالت الهي خود را آغاز کند...
«اندی سافیان» رئیس کالج که با همسر تازه اش، «تریسی» زندگی می کند، برای کمک هزینه ی خانه، «دکتر جد هیل» جوان را به مستأجری می پذیرد و آرام آرام در می یابد که «جد» و همسرش در نقشه ی تصاحب غرامتی که بیمارستان بابت تشخیص اشتباه به او پرداخته، هم دست بوده اند ....
یچ و سم باید خیلی سریع به مبلغ ۵۰,۰۰۰ دلار دست پیدا کنند. میچ راهی برای رسیدن به پول پیدا می کند، آن هم استعدادی است که هر دوی آنها دارند، تجارت “انتقام برای استخدام”…
در اواسط قرن هفدهم، پدر لافورگ، كشيش ژزوئيت فرانسوي براي ترويج مسيحيت ميان سرخپوستان هورون، به همراه مرد جواني به نام "دانيل" و گروه كوچكي از سرخپوستان هورون كه چومينا رياست آن را به عهده دارد، به سوي محل سكونت قبايل هورون رهسپار مي شود. در ميان راه، "چومينا" روياي عجيبي مي بيند كه در آن كلاغ سياهي، چشمان او را از حدقه بيرون مي آورد. سرخپوستان كه از اين رويا وحشت كرده اند و از بهشتي كه پدر لافورگ براي آنها توصيف كرده، دلسرد مي شوند و او را تنها مي گذارند و به راه خود مي روند...
این فیلم داستان زندگی خانوادهی مردی به نام “نوح” است، و بازگو کننده این است که چگونه زندگی هر شخصی منحصر به فرد است. نوح با مشتریانش س/ک/س دارد. همسرش “هرا” که برای انجمن سانسور کنندگان کار می کند باید فیلم پ/و/ر/ن/و مشاهده کند. آنها یک فرزند دارند و خواهر “هرا” نیز پیش آنها زندگی می کند…
اهريمن رؤياها، «فردي کروگر» (انگلاند)، در تکاپوست تا يک بار ديگر نوجوان هاي الم استريت را به وحشت بيندازد. «جيسن» (کرزينگر)، قاتل زنجيره اي غول پيکر را با آن نقاب ها کي روي يخ اش، به بازي مي گيرد تا به کمک تصورات مادرش (شا) به الم استريت برود و با کشتن بچه ها، اين شک را در دل مردم شهر بيندازد که «فردي» برگشته است.
مرد جوانی که برای ملاقات با مادر بیمار خود قصد دارد به خانه بازگردد سوار اتومبیل غریبه ای می شود. در میانه راه او رازی وحشتناک در مورد غریبه را متوجه می شود که می تواند حکم مرگ و زندگی برای او داشته باشد...
«کندی هرون» دختر والدینی جانورشناس است و در افریقا بزرگ شده. اکنون او وارد دنیای جدیدی می شود و قانون جنگل در این دنیا معنای جدیدی پیدا می کند. کندی که تا ۱۶ سالگی در خانه درس خوانده، حالا باید برای اولین بار به دبیرستان عمومی برود و با سلاحهای روانی و قوانین نانوشتهی دنیای دختران نوجوان امروزی روبرو شود.
تری و دین دوستانی جدانشدنی هستند که در کنار یکدیگر بزرگ شده اند. اولین آبجو زندگیشان را با هم خورده اند، اولین بند را با هم راه انداخته اند، و بزرگترین شاه ماهی کانادایی را با هم بزرگ کرده اند. حال یک مستند ساز تلاش دارد زندگی این دو را به تصویر بکشد و…
دانشجو با بقیه دانشجوها شرط میبندد که با همه دختران دانشگاه به ترتیب حروف الفبا و حرف اول اسم آنها رابطه جن/س/ی برقرار کند. ولی در این میان با رسیدن حرف آخر الفبا …