3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
«جيمز باند» (مور) و يک جاسوسه ي روسي «سرگرد آنيا آماسووا» (باخ)، براي مقابله با نقشه هاي «کارل استرومبرگ» (يورگنس)، روان پريش که قصد نابودي جهان را دارد، هم راه مي شوند. «استرومبرگ» دستيار دو متر و بيست سانتيمتري دندان فولادي اش، «کوسه» (کيل) را به مصاف «باند» مي فرستد...
«سر رابرت کينگ» (کالدر) غول نفتي، بر اثر يک سوء قصد در ستاد مرکزي M16 مي ميرد. به هنگام خاک سپاري «کينگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات مي کند که قبلا يک بار تروريستي به نام «رنار» (کارلايل) او را ربوده است. خيلي زود «M» (دنچ)، رئيس «باند» او را براي محافظت از «الکترا» و شناسايي قاتل «کينگ» به قفقاز مي فرستد.
یک کوتوله میفهمه که اون تنها کسیه که میتونه از حملهی قطب شمال جلوگیری کنه، اونم بهوسیلهی راز سورتمهی بابانوئل که میتونه باهاش به زمانهای قبل برگردد .
یک زن و شوهر وقتی به خانه شان برمیگردند بانکدار ثروتمندی را مشاهده میکنند که برای یافتن خانه خود به انجا آمده است و او صاحب خانه ی آن ها است و حالا می خواهد تا مستاجر های خود را از خانه اشغال شده بیرون کند و…
داستان در مورد یک قاتل حرفه ای در لندن می باشد که قصد دارد یک دختر بی گناه را از دست چنگال گانستر بی رحمی که قصد تجارت و فروختن دختر را دارد ، نجات دهد . اما در این راه وارد بازی های بزرگتری می شود و …
فیلم داستان موازی زندگی دو مرد است که دچار وسواس های ج.ن.س.ی هستند یکی از آزار و اذیت زنان لذت می برد یکی از تجربه داشتن رابطه در خیابان با افراد سرگردان و بی خانمان ...
داستان در مورد مردی است که می خواهد امید و داشتن هدف در زندگی را به کودکان شهر خود انتقال کند . او به عنوان مردی که به دنبال شجاعت است ، راه سختی را در پیش دارد …
داستان فیلم در مورد دختری به نام لیلا می باشد که از خانه اش بیزار است و به همین خاطر به همراه دوست پسرش آرون، در غرب یورکشایر مخفی می شود. زمانی که برادرش لیلا با دسته ای اراذل و اوباش به شهر می آید، لیلا مجبور می شود برای نجات زندگی اش فرار کند و با تاریک ترین شب زندگی اش روبرو شود...