یک رانندهٔ سابق که از طریق یک آکادمی اتومبیلرانی به دنیای مسابقات بازگشته، در آنجا با ویل آشنا میشود. با شکلگیری رابطهای عاشقانه میان آنها، این دو به رقبایی در راه کسب عنوان قهرمانی مسابقات فرمول یک تبدیل میشوند و بدین ترتیب، زن راننده ناگزیر از انتخاب بین عشق و پیروزی خواهد بود.
این فیلم به بررسی دوران حرفهای اولیویه ژیرو، بهترین گلزن تاریخ فرانسه، میپردازد. با وجود بیاحترامیهایی که همواره با آن روبرو بوده، او همواره عملکردی عالی از خود نشان داده است.
داستان دربارهی دو زن جوان به نامهای ماتیلد و لئا است که پس از یک تجربه روانگردان، در سفری جادهای در فرانسه به دنبال دروئیدها میگردند و در این مسیر از مناطق مختلفی از جمله دره سیاه بری عبور میکنند.
هنگامی که پسر جاستین، هنری، تهدید میکند که قصد دارد با پدرش زندگی کند، جاستین او را به همراه شریک زندگی جدیدش، لودو، و پسر همسرش، ژوزف، به سفری به سواحل اقیانوس اطلس میبرد. هدف از این تعطیلات، ایجاد اتحاد و همبستگی بین اعضای خانواده جدیدشان به هر شکل ممکن است.
یک پاندا از چین به آفریقا سفر میکند و در آنجا با هیپوها، هیناها و گوریلها روبهرو میشود. او دوست اژدهای ربودهشدهاش را نجات میدهد، دوستان جدیدی پیدا میکند و از خانه جنگلی آنها محافظت میکند.
در جزیرهٔ کرت و در دوران فرمانروایی شاه مینوس، مردمان خدایان المپ را مورد پرستش قرار میدادند و از آنان بیمناک بودند. تنها یک شخص نادان و بیخرد میتوانست جسارت کند و خشم ایشان را برانگیزد.
در بورنئو، جایی در مرز جنگلهای استوایی، کریا صاحب یک بچه اورانگوتان میشود. در حالی که جنگل بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار دارد، کریا، سلای و میمون کوچک، اوشی، باید با چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم کنند.
تیبو، رهبر ارکستر تحسینشده، به سرطان خون مبتلا شده و به یک اهداکننده مغز استخوان نیاز دارد. او که متوجه میشود به فرزندی پذیرفته شده، برادر بزرگترش را که نوازنده و کارگر ساختمانی است پیدا میکند و سفری موسیقایی برادرانه را آغاز میکند.
توماس، نوجوانی پانزده ساله اهل رئونیون، رویای پیروزی در مسابقات بریکدنس و سفر به فرانسه را در سر میپروراند. اما با بیرحمی مادرش که او و خواهرش آدری را از خانه طرد میکند، دنیایشان از هم میپاشد. آنها که نزد پدری ناآشنا سپرده و بیسرپرست رها میشوند، باید با این طردشدگی مقابله کرده و دوباره به زندگی خود سر و سامان دهند.
هنگامی که یک مامور اطلاعاتی به دیجیای که دیگر در اوج نیست، پیشنهاد میدهد تا رقیب جوانش را از میدان به در کند، او این پیشنهاد را شانسی برای بازگشت به دوران اوج خود با یک آهنگ پرمخاطب تلقی میکند.