زمانی که یک قارچ جهشیافته و بسیار مسری از یک مرکز مهر و موم شده فرار میکند، دو کارمند جوان به همراه یک مأمور باتجربه ضد بیوتروریسم باید از وحشیانهترین شیفت شب خود جان سالم به در ببرند تا بشریت را از انقراض نجات دهند.
یان که از وضعیت شغلی خود ناراضی است، با شنیدن این که شرکت "لو روتار" برای سفر به کارمندانش پول میدهد، تصمیم میگیرد در آنجا مشغول به کار شود. او با موفقیت یک سفر آزمایشی به مراکش را آغاز میکند، اما به زودی متوجه دشواریهای کار میشود. در این سفر، آشنایی او با راهنمای گردشگری به نام سوفیا، باعث میشود ناخواسته وارد یک باند قاچاق آثار هنری به سرکردگی دکتر شارو شود و ماجراهایی غیرمنتظره برایش رقم بخورد.
ماریا بدن، کشاورزی مقتدر و بداخلاق، و پسرش کریستین، در روستایی کوچک زندگی میکنند. زمانی که خبر میرسد قرار است یک کارخانه پنیر صنعتی در روستایشان احداث شود، آنها برای حفظ پنیرسازی سنتی خود دست به کار میشوند. آنها برای مقابله با این پروژه صنعتی به هر کاری متوسل میشوند؛ از باجخواهی و دعوا گرفته تا تعقیب و گریز. این دو برای رسیدن به هدفشان به مکانهای مختلفی مانند نمایشگاه کشاورزی و حتی صحرای مراکش سفر میکنند تا ارزشها و سنتهای خانوادگی خود را حفظ کنند.
یک کارگر چاپخانه که همزمان رهبر یک اتحادیه کارگری نیز هست، مبلغ ۱۰۰ میلیون یورو به او ارث میرسد. این ثروت کلان به جای آنکه خوشبختی برای او به همراه بیاورد، باعث میشود شغل خود را از دست بدهد و زندگی مشترکش نیز به خطر بیفتد.
یک سنت کهن و بتپرستانه از قلب پرتغال، زخمهای عمیقی بر روان گروهی از نوجوانان میگذارد. پس از بیست و پنج سال، با بازگشت این جمع به کنار هم، خاطرات گذشته دوباره زنده شده و این بار به یک تراژدی ختم میشود.
در سرمای زمستان و در میان کوههای آلپ پوشیده از برف، ماری، ۴۵ ساله، برای گذران زندگی، با کمک معشوقهاش الکس، افسر پلیس مرزی، کارتنهای سیگار را بین فرانسه و ایتالیا قاچاق میکند. زمانی که او با یک پناهنده جوان به نام سلیمان آشنا میشود که حاضر است برای پیوستن به خواهر کوچکش هر کاری انجام دهد، ماری در گردابی گرفتار میشود که بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که تصورش را میکرد.
لسیا، دختر نوجوانی، توسط مردی به ویلایی مخفی برده میشود که پدر فراریاش و همراهانش در آن پنهان شدهاند. در این ویلای مخفی، جنگی در میگیرد که مرگ و تعقیب و گریزی را به دنبال دارد. در جریان این اتفاقات پرهیجان، پیوند عاطفی لسیا با پدرش تقویت میشود.
پلیس مارسی در انجام وظایف خود ناتوان شده است. وزیر کشور برای رفع این مشکل، یک واحد پلیس ویژه با حقوق بالا تشکیل میدهد. این تصمیم باعث هجوم داوطلبانی با پیشینههای عجیب و غریب به مراکز پلیس میشود.
میکادو و لتیسیا که شیوه زندگی متفاوتی را در پیش گرفته و فرزندانشان، نوآژ و زفیر، را در خانه و در ون خودشان آموزش میدهند، با مشکل روبهرو میشوند. ونشان خراب میشود و ناگزیر میشوند تابستان را در خانهای سپری کنند. این اتفاق، چالشهایی را برای سبک زندگی ویژهی آنها به وجود میآورد.
داستان درباره مردی است که به یک آزمایش علمی مربوط به خواب ملحق میشود. این آزمایش به او فرصت میدهد تا با استفاده از رویاهای شفاف، زندگی گذشتهاش را با دوستدختر از دسترفتهاش که در حادثهای جان باخته، دوباره بسازد.
خانوادهی فرال (Feral) تصمیم میگیرند که هنگام نقل مکان به خانهای در محلهای جدید، رفتاری عادی و دوستانه از خود نشان دهند و مانند دیگران باشند. فیلیمن، پسر این خانواده، با کامیلا، همسایهی جدیدشان، رابطهی صمیمانهای برقرار میکند. اما هرچه این رابطه نزدیکتر میشود، میل او به خون بیشتر شده و کمکم دیگر قادر به پنهان کردن ماهیت واقعی و متفاوت خود نیست.
ژرمی برای خاکسپاری رئیسش به سن-مارسیال می رود و در خانه بیوه او، مارتین، ساکن می شود. در آنجا، با ماجراهای پیچیده ای از جمله ناپدید شدن یک نفر، تهدید همسایه و اهداف شوم یک راهب روبرو می شود.
این فیلم به نقش مسئولیتپذیری شرکتها در مبارزه با گرمایش جهانی میپردازد. این مستند نشان میدهد که کسبوکارها چگونه میتوانند منافع اقتصادی را با حفاظت از محیط زیست همسو کنند و تاکید میکند که اولویت با پایداری زیستی است نه صرفاً کسب سود برای افراد محدود.
زندگی ازمیر و اژه که در فرانسه در کنار هم زندگی میکنند، با یک تماس تلفنی غیرمنتظره زیر و رو میشود. کسی که پشت خط است، ادعا میکند مادر ازمیر است؛ مادری که به تازگی درگذشته است.