ماکیک که توسط رئیسش فریب خورده است، ماشین رئیسش را می دزدد و به شادی ناامیدانه می پردازد . او در سراسر کشور لهستان رانندگی می کند، جایی که مردم برای جشن یک سالگرد نامشخص آماده می شوند. در همین حین...
جیک و ماتی دو غریبه در پورتو هستند که زمانی ارتباط کوتاهی با هم داشتند. هنوز رازهایی درباره لحظاتی که با هم داشتند وجود دارد و در جستجوی خاطرات، عمق یک شب را بدون محدودیت عواقب زمان دوباره تجربه می کنند...
بلافاصله پس از اینکه روزنامهنگار برجسته لهستانی یرژی میکالوفسکی (زبیگنیو زاپاسیویچ) آخرین حضور خود را در تلویزیون ملی برای بحث در مورد کار خود داشت، زندگی او ناگهان از کنترل خارج میشود...
سردبیر متواضع، همسر و فرزندانش را برای آخر هفته فرستاده است و سعی می کند در خانه اش در حومه ورشو استراحت کند. غروب آرام او با پیشبینی تصادفی قتل یک زن کولی، آشفته میشود..
هنگامی که یک دانشمند دلشکسته برای شروعی مجدد به خانه باز می گردد، برادرش فرد غریبه و خوش تیپی را اجیر می کند تا وی را متقاعد سازد زمین های خود را به فروش برساند...
ویلیام لنسینگ، یک مامور سابق CSA، می فهمد که یک برنامه پرورشدهنده بهعنوان پیشرو توسط یک سندیکای قاچاق کودکان استفاده میشود. او تصمیم می گیرد تا مردی را که در پشت کل عملیات قرار دارد، ردیابی کند...
گابریل 12 ساله که علاقه مند به رانندگی است، از پدربزرگ و مادربزرگ خود ناامید شده و تصمیم می گیرد با یک رفیق به سراسر لهستان برود تا پدری را که او را در جوانی ترک کرده است، پیدا کند...
فیلم، داستان زندگی ژولیا بریستیگر، یک شکنجهگر بیرحم دوران استالین را روایت میکند که در اوایل دهه 1960 در یک مؤسسه برای نابینایان در لهستان پدیدار میشود.