قسمت اول حدود یک ماه قبل از آزمایش بمب اتفاق میافتد و قسمت دوم در اوایل صبح روز 16 ژوئیه 1945 اتفاق میافتد. در قسمت دوم، زمان برای شخصیتها اغلب کند میشود و سپس به واقعیت بازمیگردد. .
به منظور جمع آوری پول و جلب عشق بیانکا، صاحب سالن تشییع جنازه پیشنهاد دوست خود را برای شرکت در تورنمنت تگزاس قبول می کند. با این حال آنها به وام احتیاج دارند ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
داستان این انیمیشن پر از احساس حکایت وداع پدر و دختری است که هیچگاه یاد یکدیگر را فراموش نمی کنند و حتی با گذشت زمان طولانی، از انتظار برای دیدار دوباره نا امید نمی شوند…
کنو، در حالی که با ارتش زنان خود نبردی قهرمانانه علیه محاصره کنندگان اسپانیایی میکند، با انگیزه نفرت و غم از اعدام دختر کوچکترش، با خطر از دست دادن دختر بزرگترش نیز روبرو میشود...
یک کارآگاه پلیس آرام که به تازگی در آمستردام پرآشوب سال 1980 مستقر شده است، وقتی با یک توطئه خشونت آمیز علیه خانواده سلطنتی هلند روبرو می شود، وارد مسابقه ای با زمان می شود...
وینکی شادترین دختر دنیاست، چون اجازه دارد از اسب بابا نوئل، «آمریگو»، نگهداری کند؛ اما این کار به آن آسانی که فکر میکرد نیست. آمریگو فرار میکند و وینکی باید قبل از بازگشت بابا نوئل، او را پیدا کند.
آلما در آستانه بزرگسالی خانه مادرش در هلند را ترک می کند و به بوسنی می رود تا پدری را که هرگز ندیده است ملاقات کند. اما از ابتدا هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود...
کلر با پدر و مادر ثروتمندش در یک خانه لوکس در جنگل زندگی می کنند. او پسری هم سن خود را درحالی که خونریزی دارد در حیاط خانه خود می بیند. این پسر یک قاچاقچی مواد از افغانستان است،که بر اثر تیراندازی در هنگام حمل مواد به عنوان محموله زخمی شده است...
یک گروه صمیمی از دوستان در بورگوندی فرانسه دور هم جمع می شوند تا سپیدن خاکستر دوست مرده شان را به انجام برسانند.وقتی بیوه به طور غیرمنتظره نامزد جدیدش را می آورد، آخر هفته تغییر می کند و همه دوستی ها و روابط به خطر می افتد.