پس از گذشت چند سال از سرقت ۴ میلیون یورویی از فرودگاه سوئد، اِستل(موآ گامِل) همسر تامی رئیس باند سرقت به همراه دختر کوچکش از سری لانکا به سوئد باز می گردد. اِستل به سراغ بابی (اُلا راپاسی) و مَت شرکاء تامی در سرقت می رود و تقاضای سهم تامی را می کند ..
قهرمان سابق مسابقات رقص سالسا، حالا یک مهندس بیعرضه است. اما آتش علاقه او به رقص، با عشقی که نسبت به رئیس جدید و فوق العاده زیبایش پیدا میکند، مجددا شعله ور میشود و تنها راهی که وی میتواند قلب او را بدست بیاورد، این است که به درجه بالایی از مهارت در هنر رقص نایل شود. حالا او تنها کاری که باید انجام دهد این است که شور و اشتیاق درونیاش را پیدا کرده و بروز دهد...
برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
ریچارد شرمن مرد میانسالی است که مثل باقی مردان منهتن زن و بچهاش را برای تعطیلات به منطقه ای خوش آب وهوا میفرستد. البته سایرمردان این کارخیر در راه خانواده را صرفا به نیت خوشگذرانی درغیاب اهل و عیال انجام میدهند اما قهرمان قصه به معنای واقعی کلمه ، مرد خانواده است یا دست کم اینطور به نظر میرسد! هلن همسر او به هنگام خداحافظی به ریچارد توصیههای اکیدی درباره لب نزدن به سیگار و مشروب به خاطرسفارشات پزشک میکند و به طورضمنی درباب دوری از زنان درهر رده سنی هشدار می دهد. اتفاقا از جایی که ریچارد به خانه پا میگذارد تمام وسوسههای زمین به سراغش میآید و او باید یک تنه ازپسشان برآید ..
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود...
"ازی" و پدرش در گروه میمون های پرنده برای جادوگر شهر از مشغول به کار هستند. یک شب هنگام عملیات پس گرفتن جارو از نگهبانان از، "ازی" باعث خراب شدن عملیات می شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
مردی که به تازگی همسرش را از دست داده، فکر می کند تمام ارتباطش با خانواده اش تنها از طریق همسرش بوده و اکنون دیگر از بین رفته. او تصمیم می گیرد سفری را آغاز کرده و به تمام فرزندانش که اکنون بالغ شده اند و جداگانه زندگی می کنند، سر بزند.
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
« دکتر اروین ریدنشنایدر » ( جافى ) که در زندان نقشه ى دقیقى براى دستبرد به یک جواهرفروشى طراحى کرده ، پس از آزادى عملیات سرقت را به جریان می اندازد .
«کيارا» (سانسا) و «ارنستو» (پير جورجو بلوکيو) آپارتماني را اجاره مي کنند تا از آن به صورت يک خانه ي تيمي و براي مخفي کردن يک مقام دولتي ربوده شده - «آلدو مورو»، رهبر حزب دموکرات مسيحي - استفاده شود...
ویتنام، سال ۱۹۶۹٫ «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) برای کشتن دو ویتنامی بی گناه سر باز می زند، و درگیری بین این دو، منجر به کشته شدن هر دو می شود، و اجسادشان را میان یخ به امریکا باز می گردانند. صحرای نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهی از سربازان که همگی به طور مصنوعی به حیات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگانی نام دارند ـ مأموریتی مشکل را به انجام می رسانند…
“گونور پتیگرو” یکی از مدیران میانسال لندن است که با ناباوری از کار خود اخراج می شود.در اقدامی برای پیدا کردن شغلی جدید او وارد دنیای گیج کننده خواننده و بازیگر آمریکایی می شود…
سانتیاگو مونز مثل میلیون ها نفر از سراسر جهان او هم می خواهد یک فوتبالیست حرفه ای شود و در رئال مادرید بازی کند . او حالا در محله باریوس در لس آنجلس زندگی می کند . او فکر می کند که افکارش فقط یک رویا است، اما یک روز در تست باشگاه نیوکاسل قبول می شود و …
چند آدم ربا همسر اردل رابی را می ربایند و از او در خواست یک میلیون دلار پول نقدر می کنند اما یک مشکل کوچک وجود دارد و او این مبلغ را پرداخت نمی کند زیرا نمی خواهد همسرش برگردد...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 41 جایزه دیگر.
«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
یک سرباز کهنهکار که در جنگ آسیب دیده و افلیج شده، به خانه بازگشته و با مصائب شکنجه آسای توانبخشی روبرو میشود. زمانی که از زبان پزشکان میشنود که دیگر قادر به راه رفتن نخواهد بود، به یکباره قدرت و شجاعت سرباز تبدیل به یأس و ناامیدی می شود...
کریس ون که سابقاً عضو گروه نیروهای ویژه ارتش بوده پس از مدتها دوری به زادگاهش باز می گردد تا در کارخانه چوب بری شهر کاری بیابد و زندگی آرامی را شروع کند . اما او بزودی در می یابد که کارخانه تعطیل شده و کل شهر را فساد فرار گرفته است...