1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
جورج یک کارگر ساده آمریکایی است که متوجه می شود دارای نیروی ویژه ای است که از راه آن می تواند با ارواح مردگان ارتباط برقرار کند. از همین رو او یک وب سایت راه اندازی می کند و از این راه به افرادی که قصد دارند تا با درگذشتگان خود ارتباط برقرار کنند کمک می کند. اما اوضاع کمی پیچیده می شود هنگامی که جورج با زنی از فرانسه به نام ماری و پسرکی به نام مارکوس از لندن آشنا می شود که هر یک به شکلی مرگ را از نزدیک درک کرده اند و این گونه است که هر سه نفر دچار تغییری اساسی در باور خود نسبت به مرگ و آخرت می شوند…
«گابريل يولا» (لي) يکي از مأموران سابق آژانس کارآگاهي MVA سر به ياغي گري مي گذارد و با استفاده از تکنولوژي سفر کوانتومي، بين دنياهاي موازي سفر مي کند و خويشتن هاي موازي اش را به قتل مي رساند. او با هر قتلي قدرتي بيش از پيش کسب مي کند و حالا بايد به هر ترتيبي که شده جلويش گرفته شود...
فیلمی به سبک وسترن در رابطه با کشاورزی که یک مرد مجروح را با مقداری پول نقد، پناه می دهد. اما تا وقتی که چشم به پول او دارد، مرد مجروح باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند...
چیپ و دیل سی سال پس از پایان برنامه تلویزیونی محبوبشان، زندگی متفاوتی دارند. هنگامی که یکی از بازیگران سریال اصلی به طور مرموزی ناپدید می شود، این زوج باید دوباره متحد شوند تا دوست خود را نجات دهند...
یک دانشمند امریکائی بخاطر اختراع وسیله ای بسیار مهم به اسم GHOST توسط صربها ربوده شده و بقتل می رسد . در پی این اتفاق همسر او جولی به اتفاق یک مامور امنیتی عازم ژنو می شود تا صندوق امانات محرمانه شوهرش را که حاوی فرمول ساخت اختراعش است باز کنند . در این مدت یک تفنگدار ماهر نیروی دریائی به اسم شان ماموریت می یابد از ۵ فرزند جولی مراقبت کند زیرا احتمال ربوده شدن بچه ها وجود دارد . این بچه ها در سنین مختلفی هستند ، از نوزاد تا محصل دبیرستان …
سال 2154، انسان های ثروتمند روی یک ایستگاه فضایی زندگی کامل و بی نقصی را تجربه می کنند. در حالی که بقیه مردم روی کره زمین که ویرانه ای از آن باقی مانده، هستند. در این احوال مردی بنام «مکس» (مت دیمون) ماموریتی را آغاز می کند که ممکن است برابری را میان تمام انسان ها برقرار کند...
یک تگزاسی که برای رساندن اخبار جهان به افراد محلی، در سرتاسر غرب وحشی سفر می کند، موافقت می کند تا در نجات دختری جوان که گروگان گرفته شده است، کمک رسانی کند.
در مورد یک پیانو زن می باشد که در یک جهان شناور و سورئال هر روز در سالنی بزرگ پیانو می زند اما متاسفانه کسی به او گوش نمی دهد. اما به یکباره جهان او فرو میریزد و انیمیشن به یک فیلم درام تبدیل میشود . در واقع بخش انیمیشن منعکس کننده ذهن یک فرد روانی است. بزرگترین آرزوی این پیانو زن نواختن برای دخترش است. کسی که اجازه ی دیدن را به او نمی دهند…
یک سوپر جاسوس خطرناک به اسم «گابریل» ( تراولتا ) مامور می شود تا یک بودجه مخفی دولتی ۶ میلیارد دلاری را که برای مبارزره با قاچاق مواد مخدر هزینه شده از حسابهای کامپیوتری دولت امریکا برداشته و در اختیار یک سناتور قرار دهد. گابریل عملیات خود را با همکاری دوست دخترش «جنیفر» ( بری ) آغاز کرده و برای انجام این سرقت بسراغ یک هکر ماهر کامپیوتری به اسم «استنلی» ( جکمن ) می رود. استنلی پس از سپری کردن دو سال حبس، تازه از زندان آزاد شده و تا آخر عمر اجازه استفاده از کامپیوتر را ندارد. اکنون او باید در طی فقط ۶۰ ثانیه به این حسابها دست یابد .
مامور بازنشته سی آی ای، «ناتان مویر» (رابرت ردفورد)، به یاد می آورد تمریناتی را که به «تام بی شاپ» (برد پیت) برای آزادی از اسارت چینیها در زمان مخالفت وی با سیاست های سرویس امنیتی انجام داده است...
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
گروهی از خوکچههای هندی از سوی دولت آمریکا تحت عنوان ماموریت جاسوسی خاصی اعزام میشوند. آنها باید با یک مدیر شرکت شیطان صفت و سودجو که میخواهد با اختراع لوازمهای خانگی خود جهان را به تصرف درآورد مبارزه جاسوسی کنند…
«آقای بادوینگ» (رابینز) را برای مأموریتی تجاری فرامی خوانند. «والتر» دوازده ساله (هاچرسن) و برادر کوچک ترش «دنی» (بوبو)، در غیاب پدر به نوعی بازی فکری می پردازند که «دنی» در زیرزمین پیدا کرده است. اما بچه ها خیلی زود در می یابند که بازی «زادورا» قابلیت های نامتعارفی دارد و ناگهان «خانه ی بادوینگ ها» به فضا پرتاب می شود و …
شش ماه پس از برخورد با "سامارا" و نوار ویدئوی قاتلش،"ریچل کلر" و پسرش شهر را برای زندگی در منطقه ای روستایی جائی که تصور می کنند در امنیت هستند ترک می کنند.مدت کمی پس از رسیدنشان او درباره دانش آموزی که در شرایطی مشابه قربانیان "سامارا" به قتل رسیده است.یکبار دیگر به نظر می رسد جان پسر او در خطر است و...
داستان فیلم در شهر روبوتها میگذرد. «رادنی» یک روبوت جوان با استعداد است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده! او هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی بر خوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی تصمیم میگیرد مخترع شود و روبات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند. رادنی تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود تا کارش را به «بیگ وِلد» رئیس محبوب روبوتسیتی و حامی مخترعین معرفی کند.
این فیلم ادای احترام است به So Wa Wai، اولین ورزشکار پارالمپیک هنگ کنگ که مدال طلا گرفت. حتی اگر شروعی متزلزل داشته باشید باز هم می توانید در خط پایان نفر اول شوید...