دو شکارچی جادوگر در اواخر قرن هفدهم به شهری کوچک در ماساچوست میروند تا به شایعاتی درباره پرستش شیطان رسیدگی کنند. اما در این سفر، خودشان تحت تأثیر نیروهای شیطانی قرار میگیرند و تغییر میکنند.
هنگامی که زنی در مراسم تشییع جنازه همکلاسی خود در نیواورلئان با دوست سابق دانشگاهی خود ملاقات می کند، از همسر سابق خود کمک می گیرد تا رمز و راز ازدواج بی نقص همکلاسی خود با یک پزشک برجسته و قتل تکان دهنده را کشف کند...
موریتز برای بودن با دوست پسرش به برلین نقل مکان میکند، اما رابطهشان به زودی به پایان میرسد. این جوان ۲۲ ساله در اعماق دنیای پر زرق و برق برلین، سفری پر از رمز و راز و دگرگونی را برای کشف خود آغاز میکند...
زنی که روال آشپزی، نظافت و رعایت قوانین سختگیرانه قرنطینهای که با همسرش و یک پیشخدمت جوان مرموز در شبکهای وابسته به عشق شهوانی گرفتار میشود، مختل میشود.
لوسی و اینس همدیگر را دوست دارند و میخواهند بچهدار شوند، اما چیزی را از دست میدهند. پس از پنج بار تلاش در MAP، آنها برای امتحان نهایی به بلژیک می روند. بعدها یک تلاش دیوانه وار برای یافتن دانه شروع می شود...
یک تهیه کننده جوان رادیو برای نجات برنامه ، رئیس خود را که اخیراً جدا شده است، در قرارهای ملاقات زنده برای ملاقات با افراد جدید قرار می دهد. اما به طور تصادفی به یکی از متقاضیان علاقه مند می شود و باید تا کریسمس بین عقل و قلبش یکی را انتخاب کند...
داستان فیلم دربارهٔ یک زن به نام پِنی است که برای شرکت در مسابقهٔ سیبزمینی شهرش به خانهٔ خود بازمیگردد. او از تفاوت بین جایزهٔ مردان و زنان در این مسابقه ناراضی است و تصمیم میگیرد این نابرابری را حل کند..
در یک کلوب در پاریس، ریتمهای تند تکنو همه را به وجد میآورند. مردم میرقصند، نوشیدنی میخورند و صحبت میکنند. فلیسی با سعید آشنا میشود و او را به خانهاش برای بعد از مهمانی میبرد. در مرز میان شب و روز، زندگیها و دیدگاههای متفاوتی با هم برخورد میکنند...
الیزابت و خوان فیلیپه حدود 40 سال سن دارند و 15 سال است که با هم قرار می گذارند. خوان فیلیپه احساس می کند که دارد پیر شده است و زمان بچه دار شدن و تشکیل خانواده فرا رسیده است، اما الیزابت می خواهد به موفقیت های حرفه ای خود ادامه دهد...
روثی یک هتل زیبا و تاریک را از مادرش به ارث برده است. او با دوستانش به هتل میرود تا آخر هفتهای شاد داشته باشند. اما زود متوجه میشوند که در این هتل چیزهای عجیب و وحشتناکی رخ میدهد. روثی نیز با گذشتهای تاریک و خشونتآمیز روبرو میشود که باعث شده است او قدرتهای فراطبیعی داشته باشد...
دختر جوانی به نام هدر به دلیل بروز بیماری خانوادگی، مجبور به زندگی محجوب و خودپرستانهای در حومهی شهر کوچکی میشود. اما هنگامی که او عاشق جانی، یک اسکیتباز جذاب و پردردسر میشود، این رابطه با روح و روان هدر درگیر میشود و هدر باید با حفظ این رابطه، با شکستن تابوهای خود، با حیوان درون خود کنترل پذیر باشد...
در خیابانهای تاریک و غمانگیز شهر Ybor، فلوریدا، سامی اسلیک، محقق خونآشام، با خود عهد می بندد که شهر را از شر ساکنان خونخوارش یکبار برای همیشه خلاص کند...