در سال ۲۰۱۶، ناپدید شدن شری پاپینی، زنی اهل شمال کالیفرنیا که برای دویدن از خانه خارج شده بود و دیگر بازنگشت، به سرعت به یک خبر ملی تبدیل شد. تناقضات موجود در داستان پاپینی پس از بازگشت او در مورد ربوده شدنش، به این خبر دامن زد و توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد.
آدی و نانا پس از یک پیام متنی تصادفی دوستی صمیمی برقرار می کنند. آدی به ملاقات نانا می رود و در آنجا با پسر نانا جیمز ملاقات می کند. بعد از سال ها گذراندن تعطیلات با هم...
در آیندهای تاریک و آشفته، گاناپات، یک مبارز بیرحم و ماهر، مأموریتی را برای نابودی امپراطوری جنایتکار قدرتمندی که شهر را در وحشت فرو برده است، آغاز میکند. گاناپات به نمادی از امید برای ستمدیدگان تبدیل میشود و راه را به سوی نوری در تاریکی هدایت میکند.
این فیلم به کاوش در مفهوم "ارتباط با طبیعت" از طریق داستان پدر کارگردان که ۸۴ ساله است میپردازد. فیلمبرداری در کوهستان، جایی که پدر کارگردان بزرگ شده، انجام میشود و شامل نماهایی از کوچکترین موجودات طبیعت تا مناظر وسیع و پانوراما است.
در سفری تفریحی به پارک ملی یوسِمیتی، دو خواهر به نام کاترینا و جنیفر با مردی خوشتیپ به نام ریک آشنا میشوند. کاترینا که شیفته ریک شده، او را همسر ایدهآل خود میداند. اما زمانی که کاترینا در دل طبیعت وحشی یوسِمیتی ناپدید میشود، جنیفر به آدمربایی مشکوک شده و برای نجات خواهرش به دل خطر میزند.
پلِت، مادری دلسوز، به خاطر تنبیه ناعادلانه لیندا، عذاب وجدان دارد و برای جبران اشتباه خود، مصمم است مرغ فلفلی بپزد، در حالی که از آشپزی سررشتهای ندارد.
پیر، گلفروشی موفق، با فرار مادر بیمارش از آسایشگاه روبرو میشود. تلاش او برای بازگرداندن مادر به آسایشگاه، به دیدار دوباره غیرمنتظرهای تبدیل میشود که زندگی هر دوی آنها را تغییر میدهد.
در این داستان، ما شاهد ماجراجویی یک کارآگاه خصوصی در شهری کوچک هستیم که در کنار صاحب یک مغازه مواد غذایی محلی، به دنبال ریشههای فروش غیرقانونی خرچنگ در جزیره پرنس ادوارد میگردند.
سیتا، خواننده اصلی یک گروه موسیقی مشهور، ناپدید میشود. اعضای گروه به دنبال او میروند و متوجه میشوند که سیتا در سارانجانا، یک شهر فراطبیعی، گرفتار شده است. برای بازگرداندن او، آنها باید از طریق یک ماجراجویی پر از اتفاقات عرفانی، یک دروازه به این شهر پیدا کنند.
رحمان، تحت تاثیر یک تروما روانی، به یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود. با به قدرت رسیدن جعفری علی در شهر، پسر او به اجبار به راهاندازی یک کسب و کار هولناک گوشت انسان میپردازد. بازرس ویکرامجیت مصمم به افشاگری حقایق پلید این جنایات هولناک است.