قطار سریعالسیر ۳۱ دسامبر قرار بود یک سفر ریلی معمولی و آرام باشد، حداقل این چیزی بود که لوکوموتیوران نیکلای ایوانوویچ فکر میکرد. با این حال، سرنوشت برنامههای دیگری برای آن داشت.
سگی رها شده در منطقه مرزی پونچ کشمیر توسط زوج بدون فرزندی به نام سرگرد بهارات کومار ردی از ارتش هند و همسرش ناندینی سرینیواسان ردی پیدا شد. آنها او را تروی نامیدند. این داستان درباره پیوند عشقی بین آنهاست.
داستان درباره وسواس یک زن جوان که روحش آشفته است و خون آشامی وحشتناک که شیفته اوست.این رابطهٔ نفرینشده، وحشتی بیحد و حصر را در پی داشته و موجب رعب و وحشت فراوانی شده است.
گروهی از دوستان در یک سفر شکار به طور تصادفی زنی را زیر می گیرند که کیفی پر از پول حمل می کند. وفاداری آنها زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که مردی عجیب در خانه آنها را می زند.
شانکار، سفری پرخطر را در هیمالیا آغاز میکند تا درمانی برای بیماریاش پیدا کند. اما در این سفر، گذشتهی فراموششدهاش نقش مهمی در شکلگیری آیندهاش ایفا میکند.
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 34 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 153 جایزه دیگر.
"پسران نیکل"، بر اساس رمان برنده جایزه پولیتزر کولسون وایتهد، داستان دوستی قدرتمند بین دو جوان آفریقایی آمریکایی را روایت میکند که در کنار هم در یک مدرسه اصلاحی در فلوریدا، با مشکلات بسیار سختی روبرو میشوند.
روباه و خرگوش که بهترین دوست هستند، با گروهی از دوستان صمیمیشان زندگی میکنند. وقتی جغد، یکی از دوستانشان، گم میشود، آنها برای پیدا کردنش به سفر میروند.
زوج جوانی که در دنیایی زندگی می کنند که در آن قرص ها احساسات را از بین می برند، به طور تصادفی دوزهای خود را فراموش می کنند و دوباره شروع به احساس می کنند. آنها به زودی متوجه می شوند که احساسات، اگرچه می توانند زیبا باشند، اما می توانند دردناک و پیچیده نیز باشند.
چهار کودک بومی پس از سقوط هواپیما در جنگلهای آمازون کلمبیا گرفتار شدند. آنها با استفاده از دانش نیاکان خود توانستند در این شرایط سخت و در انتظار عملیات نجات زنده بمانند.
زنی جوان که شغل استادی را بر عهده دارد، در زندگی مشترکش با چالشهایی مواجه میشود. در این میان، سرنوشت او را با مت، مردی از گذشتهاش، گره میزند. مت به طور اتفاقی وارد محوطه دانشگاه میشود و این دیدار، رویدادی تازه را در زندگی این استاد جوان رقم میزند.
فوجینو، دختر پر اعتماد به نفس، و کیوموتو، دختری که بیشتر وقتش رو تو خونه میگذرونه، از زمین تا آسمون با هم فرق دارن؛ اما عشق به کشیدن مانگا این دو دختر اهل شهر کوچک رو به هم نزدیک کرده.
کامساراجا، که از پیشگویی طالع بینی وحشت زده شده، به خاطر ترس از اینکه فرزند خواهرش او را نابود خواهد کرد، خانواده خواهرش را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. هنگامی که خانواده زندانی می شوند، کریشنا از آنها در برابر نقشه های شیطانی کامساراجا محافظت می کند.