اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
یک زوج، سلیم و تاسیا، در حال آماده شدن برای عروسیشان هستند. با این حال، برنامههای شاد آنها زمانی به هم میریزد که خاله سلیم، تنها نسبت خونی او، میمیرد.
یک زوج جدا شده که برای دستگیریشان جایزه تعیین شده است، برای نجات جان خود و پسرشان، مجبور به فرار از دست کارفرمای پیشینشان میشوند؛ کارفرمایی که یک گروه از نیروهای ویژه پنهانی را برای نابودی آنها اعزام کرده است.
الیوت و ریدلی، پدر و دختری هستند که در حال رانندگی، به طور تصادفی با یک تک شاخ برخورد میکنند. آنها تصمیم میگیرند تک شاخ را به یک استراحتگاه دور افتاده در دل طبیعت ببرند. این استراحتگاه متعلق به یک مدیر عامل ثروتمند شرکت داروسازی است.
اندی رهبری جنگجویان جاودانی را بر عهده دارد که در مقابل دشمنی قدرتمند که گروهشان را تهدید میکند، میایستند. آنها با ظهور دوباره یک جاودانه گمشده دست و پنجه نرم میکنند که مأموریتشان برای محافظت از بشریت را پیچیده میکند.
مایک به نپال سفر میکند تا خاکستر برادر درگذشتهاش را بر فراز کوه اورست بپاشد. در طول سفر، او و راهنمای کوهستانش در یک اتوبوس توریستی به طور ناگهانی با گروهی از مزدوران مواجه میشوند. این درگیری غیرمنتظره آنها را ناچار میکند تا برای حفظ جان خود، امنیت مسافران اتوبوس و همچنین حفاظت از سرزمین بومی روستاییان محلی، وارد نبردی دشوار شوند.
یک مامور مافیا در آخرین کارش پیش از ترک گروه، دچار مشکل میشود. او که یک پلیس سابق است، تنها یک شب فرصت دارد تا خانوادهاش را از شهر خارج کند تا از مرگ حتمی نجات پیدا کند.
کتی برای کمک به برادرش دن و نامزدش لوسیانا به پرو سفر میکند تا دن در ماچو پیچو از لوسیانا خواستگاری کند و برای این کار به کمک کتی برای صحبت با پدر لوسیانا نیاز دارد. اما ورود ناگهانی کارلوس، دوست لوسیانا، تمام نقشههای دن را به هم میریزد.
جک جانسون، مأمور سابق نیروهای ویژه، با استناد به قانون «دفاع از خود»، انتقام قتل همسرش را از خانواده یک تبهکار محلی میگیرد که به درگیری شدید و نبردی نهایی منجر میشود.
این فیلم ادای احترامی است به فیلم «آروارهها» (محصول سال ۱۹۷۵ میلادی)؛ همان فیلمی که جرقهی علاقهای پایدار و عمیق را نسبت به درندهترین شکارچی اقیانوس - که غالباً نیز مورد سوءتفاهم قرار گرفته - در اذهان عمومی روشن ساخت.
تامی سیباک، ستاره سابق یوروویژن دانمارک، پس از کنار گذاشته شدن، برای ساختن آخرین آهنگش تلاش میکند. او با الهام از خانوادهاش، درگیر جاهطلبی میشود، زیرا این آهنگ آخرین شانس او برای بازگشت به دوران اوج است.
پرترهای از جو بیلک-پیترسن، نخستوزیر کوئینزلند (۱۹۶۸-۱۹۸۷)، که دوران حکومت بحثبرانگیزش شاهد رشد و فساد بود. این [پرتره] از طریق اسناد آرشیوی و مصاحبهها، شباهتهایی را با دوران و سبک [حکومتی] دونالد ترامپ آشکار میکند.
زمانی که یکی از سه برادر قسمخورده در یک تلاش بیرحمانه برای به دست آوردن قدرت به دیگران خیانت میکند، پیوندی که زمانی میان آنها وجود داشت از هم میپاشد. سالها بعد، کوچکترین برادر، «یه لیانگ»، از آستانه مرگ برمیخیزد تا از دختر برادر از دسترفتهاش محافظت کند و سوگند خونی خود را به جا آورد؛ او همه چیز را به خطر میاندازد تا خائن را به دست عدالت بسپارد.
راوی معتقد است هیچ چیز ترسناکتر از یک فرد فضول با وقت آزاد زیاد نیست. «آن گئو-اول»، فعال عدالت اجتماعی، پس از سکونت موقت در آپارتمانی، متوجه صدای کوبشهای شبانه میشود که آسایش ساکنان را سلب کرده است. او تصمیم میگیرد عامل این صدا را پیدا کند و در این راه، همسایگانش را نیز با خود متحد میکند.
دو برادر دوقلو که میخواهند زندگی پر دردسر خود را پشت سر بگذارند، به شهر زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند. اما متوجه میشوند که شرارت بزرگتری در انتظار بازگشت آنهاست.
دختر یک عروسکگردان ژاپنی، ناخواسته وارد دنیای جرم و جنایت میشود. این اتفاق زمانی میافتد که گروه نمایشی آنها با باند تبهکاری به سرکردگی شوگرمن و پسرش، لیتل شوگر، برخورد میکنند.
شهری دورافتاده در برابر تهدید ۴۴ راهزن مسلح قرار گرفته است که از ساکنان آن پول و گروگان میخواهند. به دلیل کمبود نیروی پلیس، شیا ران مجبور میشود با بی شان، سردسته راهزنان، درگیر شود. همزمان، در اوج طوفان شن، درگیریها و تنشها میان اعضای این گروه مسلح شدت مییابد.
در میان حلقههای جرم و جنایت مرتبط با مواد مخدر، خبرچینهای موسوم به «یابا» اقدام به فروش اطلاعات مجرمان میکنند. مجرمان نیز از این اطلاعات به منظور تخفیف در مجازاتهای خود بهره میبرند و در مقابل، نیروهای انتظامی از آن برای انجام دستگیریها استفاده میکنند. بدین ترتیب، «یابا»، پلیس و دادستانها یک مثلث اساسی و تعیینکننده را شکل میدهند.