کورینا، زنی بیست ساله که به دلیل شرایطی خاص، از خانه خارج نمیشود، به طور اتفاقی مجموعۀ داستانی مشهور انتشاراتی که در آن کار میکند را به خطر میاندازد. او برای حفظ شغل و اعتبار شرکت، مجبور میشود بر ترسهای خود فائق آید و با همراهی کارلوس، برای پیدا کردن نویسندهای اسرارآمیز، رهسپار سفری شود.
داستان، روایتگر تلاش گروهی از جنایتکاران و ساموراییها برای دفاع از یک قلعه در جریان جنگ بوشین است که به دلیل تضاد منافع میان سه نیروی متخاصم، در موقعیتی دشوار قرار گرفتهاند.
نانا، زنی جوان، مهربان و زیبا، از یک کشتار جمعی خشونت آمیز ضد کمونیستی جان سالم به در می برد. پس از آن، او به عنوان همسر دوم یک مرد ثروتمند سوندانی زندگی مرفهی دارد، اما گذشته او همچنان در رویاهایش او را آزار می دهد.
یک دستیار مراقبت در یک خانه سالمندان سوئدی در ابتدای همهگیری کووید-۱۹ با بیتوجهی به ایمنی ساکنان مواجه میشود و باید تصمیم بگیرد که آیا این موضوع را به رسانهها گزارش دهد یا خیر.
یک آدمکش حرفهای، که برای از بین بردن اهداف خود به هر روشی متوسل میشود، از مادربزرگی که نوهاش را در یک آتشسوزی مشکوک از دست داده، درخواستی دریافت میکند.
خانوادهای ایرلندی که به کار چوپانی مشغولند، از جنبههای مختلفی درگیر نبرد میشوند: کشمکشهای درونی، دشمنی و کینه بین اعضای خانواده، و رقابت با یک کشاورز دیگر. مفاهیمی چون پدرسالاری، میراث خانوادگی و تکرار آسیبهای روحی بین نسلها، همگی در بستر فرهنگ ایرلند و با نگاهی از این منظر، مورد بررسی قرار میگیرند.
در حالی که مادر اشرافی و از تبار اصیلش در بستر مرگ دست و پنجه نرم میکند، سو ناگزیر است تا در سفری ذهنی، به گذشتهای دردناک و به مصر بازگردد؛ جایی که زنی را پشت سر گذاشته بود.
این فیلم درباره مردی است که میخواهد سگ گلدن رتریور 11 سالهاش را به خانه جدیدی واگذار کند. او و دوستش در یک سفر جادهای به وضعیت اسفناک نجاتها و پناهگاههای سگ و سختی واگذاری آنها پی میبرند. آنها همچنین با سگهای بیخانمانی مواجه میشوند که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. این فیلم عشقی را که به سگهایمان داریم به تصویر میکشد و نشان میدهد که آنها خانواده ما هستند.
پرواز هواپیمایی اورال ایرلاینز، اندکی پس از بلند شدن از زمین، به دلیل برخورد پرندگان با موتورها و از کار افتادن آنها، در مزرعهای ذرت فرود اضطراری کرد. دمیر یوسوپوف، خلبان، با مهارت در هدایت بحران، هواپیمای ایرباس A321 را سالم به زمین نشاند و جان 233 نفر را نجات داد. این شرح، نمایشی از فرود اضطراری سال 2019 است.
اونگین، جوان ثروتمند و خسته از زندگی اشرافی پایتخت، برای فرار به عمارت عموی بیمار خود در روستا میرود. او با مرگ عمو مواجه میشود اما از ثروت به جا مانده خوشحال میشود. اونگین با انزوا از دیگران، در عمارت زندگی میکند تا اینکه با بازگشت صاحب جدید املاک همسایه، با او و خواهرانش آشنا میشود.
داستان دربارهی نیکولای کیسلیوف است که در طول جنگ جهانی دوم ماموریت مییابد تا بیش از 200 نفر از ساکنان یهودی روستای دولگینوو در بلاروس را از دست نازی ها نجات دهد. این افراد، که شامل سالمندان، زنان و کودکان میشوند، باید مسافتی طولانی و خطرناک را طی کنند تا به مکانی امن برسند.
داستان دربارهی زنی به نام آنیا اسمولینا است که پس از مشکلات فراوان تصمیم میگیرد با دوچرخه و سگش به شهر ماگادان سفر کند تا با مادرش آشتی کند. این سفر طولانی و پرخطر، آزمونی برای او خواهد بود.
داستان در تابستان سال 1990 در محوطهای چندملیتی در قزاقستان رخ میدهد. در آنجا، صدای موسیقی راک روسی که نمادی از تغییر است، از پنجرهها به گوش میرسد. پسر قزاقی به نام باخا، با خلق شخصیتی خیالی به نام ابرانسان، میکوشد تا با استفاده از هیپنوتیزم، دنیا را فتح کند و به خصوص دل دختر زیبای لهستانی ساکن محوطه را به دست آورد. اما...
داستان در سال ۱۹۴۱ و در تایلند رخ میدهد. یک گروه کوچک از سربازان جوان به رهبری موک، در برابر حملهی ژاپنیها مقاومت میکنند. ژاپنیها یک سلاح بیولوژیکی خطرناک با خود آوردهاند که تهدیدی بزرگ برای همه است.