زنی در یک روستای ماهیگیری در منطقه گالیسیا، با وجود سختیهای فراوان و با تکیه بر سرسختی و کار زیاد، زندگی خود را اداره میکند. حالا که دختر ۱۸ سالهاش به بلوغ رسیده و میتواند مستقل شود، رامونا به گذشته خود نگاهی دوباره میاندازد و زندگیاش را زیر سوال میبرد.
این بررسی جهانی به خشونت دولتی که توسط نیروهای پلیس اعمال میشود، میپردازد. در این بررسی، نشان داده میشود که چگونه ساختارهایی که قرار است از شهروندان محافظت کنند، میتوانند به ابزارهایی برای کنترل تبدیل شوند و به ویژه جوامع آسیبپذیر را هدف قرار دهند.
جانی برای کمک به پدرخواندهاش راهی یک ماموریت میشود و به طور ناخواسته با پدر واقعیاش، پرکاش، روبرو میشود. پرکاش سالها پیش مجبور به رها کردن او شده بود، اما اکنون به دنبال آشتی است.
این فیلم ، گزارشی افشاگرانه است که بر پایه تحقیقات گسترده از گروههای مختلف جامعه، از جمله مجریان قانون، اعضای باندهای بزهکار، زندانیان، مهاجران و افراد معتاد، تدوین شده است. این گزارش به بررسی قاچاق فنتانیل و پیامدهای ویرانگر آن بر تمامی لایههای اجتماع میپردازد.
تَنوی راینا، که زنی مبتلا به اوتیسم است، متوجه میشود پدر فقیدش که در ارتش هند خدمت میکرده، رؤیایی داشته است؛ او میخواسته پرچم را در یخچال طبیعی سیاچن برافراشته کند. با وجود محدودیتهایی که برای افراد دارای اوتیسم در خدمات نظامی وجود دارد، تَنوی تصمیم میگیرد این مأموریت را به سرانجام برساند.
منطقه «جافنای کوچک» در پاریس، قلب یک جامعه پر جنب و جوش تامیلی است. مایکل، یک افسر پلیس جوان، مامور میشود تا به یک گروه تبهکار نفوذ کند. این گروه به باجگیری و پولشویی برای شورشیان جداییطلب سریلانکا شهرت دارد. اما هرچه مایکل بیشتر در دل این سازمان نفوذ میکند، وفاداری او در برابر یکی از پنهانترین و قدرتمندترین باندهای پاریس مورد آزمایش قرار میگیرد.
بعد از اینکه میرا از مشکلات آشوین آگاه میشود و او را ترک میکند، آشوین که یک فیلمساز است، تمام درد و رنج خود را در قالب یک فیلمنامه تخلیه میکند. هنگام ارائه این فیلمنامه، با خودش فکر میکند که آیا واقعاً چنین پایانی را برای داستان زندگی واقعیاش میخواهد.
اود، جوانی از اهالی بوتون، دل به دختری به نام آده میبازد که از بالی به آنجا مهاجرت کرده است. رابطه آنها در ابتدا بسیار خوب پیش میرفت و آنچنان زیبا بود که گویا دنیای هستی تنها متعلق به این دو نفر است.
مربی مغرور بسکتبالی که به دلیل رانندگی در حالت مستی (DUI) محکوم شده، برای انجام خدمات اجتماعی باید به بزرگسالان دارای تفاوتهای عصبی (Neurodivergent) آموزش دهد. پیشداوری اولیه او رفتهرفته از بین میرود، زیرا بازیکنانش دیدگاهی تازه به زندگی به او نشان میدهند.
در ۲۴ آگوست ۱۹۸۱، لاریسا و ولادیمیر ساویتسکی، زوج جوانی که تازه زندگی مشترک خود را آغاز کرده بودند، سوار بر هواپیمای مسافربری آن-۲۴، عازم سفری هوایی از کومسومولسک-آن-آمور به مقصد بلاگووشچنسک شدند. اما ۳۰ دقیقه مانده به فرود، در پی برخورد با هواپیمای دیگری، این هواپیما در ارتفاع بیش از ۵ کیلومتری از سطح زمین به تکههای کوچک خرد شد. در آن لحظه...
نورا، موسیقیدان پیشین، برای پرورش فرزندش به حومه شهر نقل مکان میکند. هنگامی که همسرش برای کار سفر میکند، او با چالشهای مادر بودن به تنهایی، زندگی در خانهای جدید و اشتیاقهای موسیقایی دیرینهاش روبرو میشود. نورا برای غلبه بر این چالشها به ساختن موزیکویدئوهای خیالی پناه میبرد.
جویس، زنی جسور و سر به هوا، در روز عروسی خود با جسارتی غیرقابل انتظار، "نه" قاطعی میگوید و مسیر زندگی خود را به کلی تغییر میدهد. او از ساحل عاجی، سرزمین مادری خود، دل میکَنَد و به سوی گوانگژو، شهری پررمز و راز در چین، رهسپار میشود. در این سفر پرفراز و نشیب، جویس با چالشهای متعددی روبرو میشود و باید با تمام توان برای ساختن زندگی جدیدی تلاش کند.
یک کسب و کار خانوادگی برای زیباسازی محله تحت فشار است که فروخته شود. یک گانگستر محلی برای نجات آن نقشهای میکشد و در این میان، دو نفر که به دنبال عشق هستند، به هم میرسند.
ناتاتسو، دانشآموز دبیرستانی، برای زندگی به خانه عمویش سفر میکند. در بارانی شدید، زنی غریبه به نام ساکاکی او را از نزدیکترین ایستگاه قطار سوار میکند و...
دو آدمکش نوجوان به نامهای چیساتو و ماهیرو به شهر ساحلی میازاکی سفر میکنند. در آنجا، به طور غیرمنتظرهای با یک آدمکش تشنه به خون روبرو میشوند که قصد دارد تعداد قربانیان خود را افزایش دهد.