این فیلم، داستان چهار خواهر و برادری است که به طور اتفاقی و در شرایطی غیرمنتظره، به خانهای جدید و پر از محبت میرسند. این داستان واقعی، با ترکیب طنز و درام، روایتی جذاب و دلنشین را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
یک زن بیوه و یک فوتبالیست سابق که زمانی عاشق یکدیگر بودهاند، پس از سالها در یک هتل به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات میکنند. احساسی که زمانی میانشان بوده دوباره زنده میشود و آنها به آیندهی رابطه خود فکر میکنند.
سه زن از گروههای اجتماعی مختلف به طرز مرموزی ربوده میشوند. پلیس در تلاش است تا دلیل این ربوده شدنها را پیدا کند. این سه زن در شرایط اسارت، با هم دوست میشوند و این دوستی به آنها کمک میکند تا زنده بمانند.
در آیندهای تاریک و ویرانشده، جایی که تنها بازماندگان بشریت افراد آفریقاییتبار هستند، پادشاه تبعید شدهای به نام اکتاویوس مسئولیت رهبری را بر عهده میگیرد. او باید قومی را متحد کند که پس از یک فاجعه جهانی، به جای اتحاد در شباهتهایشان، بر تفاوتهایشان تمرکز کردهاند.
آمریگو، پسربچهای هفت ساله، در سال 1946 به دلیل فقر شدید خانوادهاش، ناپل را به مقصد شمال ایتالیا ترک میکند تا در آنجا زندگی بهتری داشته باشد. این سفر بخشی از یک برنامه دولتی برای کمک به کودکان فقیر بوده است.
داستان درباره خانوادهای است که قصد طلاق دارند و برای بازسازی یک هتل قدیمی دور هم جمع میشوند. کشف نامههای قدیمی، زندگی آنها را تغییر میدهد و باعث میشود تا اعضای خانواده به هم نزدیکتر شوند. حالا، کودکان این خانواده باید تلاش کنند تا ازدواج والدینشان را نجات دهند و هتل تاریخی را حفظ کنند.
رمان جدید، ادامه داستان عاشقانهای است که پیشتر روایت شده بود. این بار، تمرکز بر شخصیت آدی است که پس از مرگ همسرش با غم و اندوه شدیدی دست و پنجه نرم میکند. داستان دربارهی تلاشهای آدی برای کنار آمدن با این فقدان بزرگ و ادامه زندگی است.
پس از مرگ در یک تصادف، مردی به بهشت میرود و در آنجا با عشق دوران نوجوانیاش دیدار میکند. داستان به بررسی این موضوع میپردازد که آیا این دو نفر پس از سالها دوری، میتوانند به هم برسند یا خیر.
یک هنرمند سیاهپوست موفق، با بازگشت ناگهانی پدر معتادش، زندگیاش به هم میریزد. تلاش برای آشتی با پدر، آنها را با چالشهای بزرگی روبهرو میکند و به آنها میآموزد که فراموش کردن زخمهای گذشته، سختتر از بخشیدن است.
در شب کریسمس، خانوادهای برای آخرین تعطیلاتشان در خانه اجدادیشان گرد هم میآیند. با گذشت شب و افزایش تنشهای بین نسلها، یکی از نوجوانان همراه با دوستانش مخفیانه از خانه بیرون میزند تا محلهی زمستانی را به تسخیر خود درآورد.
آرتور فلک، که در حرفه کمدی توفیقی نیافته بود، در بیمارستان روانی آرکهم به سر میبرد. در آنجا با زنی به نام هارلی کویین که عشق زندگی او میشود، ملاقات میکند. فلک پس از آزادی از بیمارستان، به همراه هارلی، سفری عاشقانه اما پرماجرا و در نهایت ناگوار را آغاز میکنند.