داستان درباره ۲ دختر جوان است که به یکدیگر علاقه مند هستند و به همین دلیل در زندگی دچار مشکلاتی می شوند گاهی خنده دار و گاهی هم غم انگیز ولی آن ها سعی می کنند یک دیگر را خوشحال نگه دارند و …
اواخر بهار سال 1942. جنگ بزرگ میهنی در نوسان کامل به سر میبرد. آلمانی ها عملیاتی را در تلاش برای وارد شدن به راه آهن کیروف و دریای سفید ترتیب میدهند. سربازان اجرا کننده این ماموریت تنها چتربازانی معمولی نیستند، بلکه آنها از زبده ترین سربازان ارتش آلمان هستند...
اؤزگور که در کودکی بی پدر و مادر شده بوده ، زیر سایه ارث پدربزرگش بدون اینکه طعم سختی رو بچشه و حتی با ناز و نعمت بزرگ شده . در حالیکه در این فکره که با ارثی که از طرف پدربزرگش نصیبش میشه یک زندگی راحت و بدون دردسر رو برای خودش دست و پا کنه ، درست در روزی که وارد 18 سالگیش میشه میفهمه که کارها اونطور که فکر میکرد پیش نخواهند رفت . اؤزگور برای گرفتن ارث ، مجبوره که شرطی که در وصیت نامه نوشته شده رو به جا بیاره . طبق این شرط باید از استانبول به روستای آداتپه شهر چاناک کاله (Çanakkale) مهاجرت کرده و یکسال در اونجا زندگی بکنه . اگر اؤزگور این شرط رو به جا نیاره فقط قسمت کمی از ارث بهش تعلق میگیره و میزان بیشترش به امور خیریه وقف خواهد شد . اؤزگور که میراث رو حق خودش میدونه ، به آداتپه سفر میکنه و وارد زندگی جدیدی که منتظر اونه میشه . در این روستا شگفتی های زیادی منتظرش هستن . بزرگترین شگفتی هم الیف است که در لحظه ای که انتظارش رو نمیکشه وارد زندگیش میشه و …
در اوایل ۲۰۰۰، دو برادر در شرکت خود پروژه ای را شروع کردند و با موفقیت روبرو شدند و نام پروژه خود را : بزرگترین انقلاب در اجرای قانون رادیو نامیدند . اما پس از این موفقیت شک و تردید هایی در اجرای این پروژه برای این دو برادر پیش امد که …