سه خواهر یتیم که مادرشان مدام غیب میشود، پس از درخواست مددکاری اجتماعی برای جلسه خانوادگی، با نقشه خواهر بزرگتر برای یافتن یک مادر جایگزین مواجه میشوند.
جک که مردی میانسال است و به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده، در طول شش هفته میکوشد تا همسرش را آشتی دهد، رفتارهای زورگویانه خانواده زنش را کنترل کند و برادر ناتنیاش، کنی بوی، را هدایت کند. با این حال، تمام تلاشهای او بیثمر میماند و زندگیاش از مسیر درست منحرف میشود.
مونیکا بعد از اینکه ترفیع شغلی را از دست داد، با اکراه راهی سفر پیادهروی سانتیاگو د کامپوستلا میشود. او شگفتزده میشود وقتی که در طول راه، آرامش درونی و یک رابطه عاشقانه احتمالی پیدا میکند.
داستان دربارهی کارگردانی است که بازیگران زن محبوبش را برای ساخت فیلمی در دههی ۷۰ میلادی در رم دعوت میکند. این فیلم به زندگی و ماجراهای حول و حوش یک خیاطی معروف میپردازد.
دو برادر دوقلو که میخواهند زندگی پر دردسر خود را پشت سر بگذارند، به شهر زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند. اما متوجه میشوند که شرارت بزرگتری در انتظار بازگشت آنهاست.
هنگامی که هنری گیومومه، بهترین خلبان شرکت ایرمیل، در رشتهکوههای آند گم میشود، صمیمیترین دوستش، آنتوان دو سنت اگزوپری، با وجود تمام موانع و دشواریها، عزم میکند تا به دنبال او بگردد.
خانوادهای با هدف دستیابی به ثروت یک خاندان اشرافی، تلاش میکنند تا دختر خود را به طور فریبکارانه به عنوان عروسی شایسته برای ازدواج با یکی از اعضای آن خانواده معرفی کنند. این اقدام آنها ریشه در باور سنتی ویتنامی دارد که بر همتایی زوجین از نظر جایگاه اجتماعی و اقتصادی تأکید میکند.
یک وکیل، موکل ثروتمندش را از اتهام قتل دو نفر تبرئه میکند، اما در حالت مستی حقیقت را اعتراف میکند و به یک فرد مطرود تبدیل میشود. او برای انتقام گرفتن با عشق قدیمیاش دوباره متحد میشود، در حالی که بیگناهی همه زیر سوال میرود.
جک و چارلی، دو دوست ناسازگار، در دنیای خیالی خود به سوی نابودی پیش میروند و تلاش میکنند تا سبک زندگی قدیمیشان را که بر پایهی بازی بیلیارد است، حفظ کنند.
سومین و آخرین قسمت از مجموعه گیون، با عنوان گیون 3، پس از رویدادهای میکس هیراگی به وقوع میپیوندد و بر روابط پیوسته میان شخصیتهای اصلی داستان تمرکز دارد.