لوکاس، یک کارآفرین ثروتمند فرانسوی، برای یک پیشنهاد تجاری بسیار جذاب به مونتانا می رود. وقتی در آنجا رابین را ملاقات میکند، عاشق میشود و او را برای یک ماجراجویی کریسمس طوفانی به پاریس میبرد. اما آیا تجارت به این عاشقانه پایان خواهد داد؟...
فرانک از کار اخراج میشود و به دلیل زندگی در منطقهای ممنوعه، باید برای پیدا کردن کار به جایی دور از خانه برود. او باید دوازده هزار یورو به دست آورد تا بتواند به خانه بازگردد، اما این کار آسان نخواهد بود.
با وقوع سونامی، آتشفشان و سیل به دلیل طوفانهای خورشیدی، یک خانواده ساکن شهر تلاش میکنند تا به پناهگاه نسبی غارهای مرتفع در چند مایلی دورتر فرار کنند....
پس از اینکه همسر فرانک به طرز مرموزی مسموم می شود، او دفترچه خاطراتی را پیدا می کند که نشان دهنده همه معشوقه های قبلی او است که آنها نیز مظنونان بالقوه قتل هستند.
ساکنان شهر جلساتی را روی کاناپه می گذرانند. آنها با سوالاتی پیش پا افتاده باز می شوند، سفر خود را به اعماق احساسات و عواطف خود به سمت مکانی که در آن زندگی می کنند آغاز می کنند...
جینیا، دختری هفده ساله، در مسیر پرفراز و نشیب و رمزآلود بلوغ، شور و هیجان و آشفتگی را تجربه میکند. ملاقات با آملیا او را با احساسات جدید و شوکهکنندهای روبرو میکند. اما جینیا تنها با درک و پذیرش این عشق، میتواند به هویت واقعی خود دست یابد...
در حالی که عمارت "بریت فیلدز" برای جشن شب یلدا آماده می شود، شکستن یک تزیین کریسماسی، زویی را به سمت کشف یک راز خانوادگی سوق می دهد و گابی خود را در چنگ رئیس جدیدش، میا، می بیند...
وقتی جنی در مراسم عروسی زمستانی خواهرش در یک هتل یخی شرکت میکند، قلبش بر سر بهترین مرد ذوب میشود، مشکل این است که او به طور غیرمنتظرهای یک «به علاوه یک» میآورد، که ظاهراً امیدهای او را برای یک عاشقانه زمستانی از بین میبرد.
هنگامی که بلانکا اسنو با گذراندن کریسمس با نامادری شرور خود ویکتوریا مواجه می شود، تلاش می کند تا خواسته های پدر مرحومش را برآورده کند و خاطرات جدیدی را به عنوان یک خانواده خلق کند...
یک مرد 30 ساله شکسته که با تعهد دست و پنجه نرم می کند، چالشی را می پذیرد که «پیش از اینکه ادعا کند عاشق کسی است، عشق را بیاموزد». نتایج مطمئناً آن چیزی نیست که او انتظار داشت...
یک شب، نائومی، یک رقاصه و دختر تلفنی فریبنده، سوار تاکسی جین میشود. او که مجذوب لال بودن جین شده، از او میخواهد که راننده تاکسی ثابت او شود. با گذشت شبها، یک داستان عشقی زیبا اما خطرناک بین آنها شکل میگیرد.