یک جوان 16 ساله خجالتی به نام روبی گیلمن می فهمد که او وخانواده اش نسلی از کراکنها (هشت پاهای افسانه ای) هستند که به صورت انسان درآمده و در حال زندگی بین آن ها هستند، او که تنها خواسته اش جا افتادن در مدرسه بود حال باید نسل بعدی کراکن های سلطنتی باشد...
دراکولا اورا، کلودین ولف ، و فرانکی استین به سال دوم خود در Monster High وارد میشوند. آنها با چالشهای بزرگتری مواجه میشوند، از جمله دانشآموزان جدید، قدرتهای جدید، دوستیهای در حال تحول و تهدید بزرگتری که ممکن است نه تنها دوستی آنها را از هم بپاشد ، بلکه ممکن است جهان را برای همیشه تغییر دهد...
سامانتا ویلکینز در کودکی قدرت های ماوراءالطبیعه خود را کشف می کند. او همچنین متوجه می شود که خانواده ای دارد که از وجود آن بی خبر بوده است. این خانواده ریشه های شومی دارند و سامانتا باید با این موضوع کنار بیاید.
هیچ کس نمی داند که یک شکاف واقعی در تار و پود جهان چه می کند، اما کسانی هستند که حاضرند دیگران را بکشند تا آن را پیدا کنند، و نقشه مکان آن به تازگی در دامان جاناتون چایلد افتاده است...
پلیس جادوگر خون پان متقاعد می شود تا یک ماموریت خطرناک دیگر را انجام دهد. او دو راهزن را دنبال می کند و توطئه ای را کشف می کند که همه چیز را به چالش می کشد...
هفت نوجوان درمی یابند که آینه های اتاق خوابشان دروازه ای به دنیای دیگر است و به قلعه ای شگفت انگیز منتقل می شوند. در آنجا، دختری با ماسک گرگ آن ها را به بازی دعوت می کند.
نیک که با فشار فزاینده ای از سوی مادرش برای یافتن شغل مواجه است و به شدت در تلاش برای داشتن یک استارت آپ است، از بهترین دوستش کایل، یک تنبل ممتاز، کمک می گیرد . با تمام شدن زمان و گزینه ها، فرصتی به این دو ارائه می شود که نمی توانند از آن امتناع کنند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 16 جایزه دیگر.
دهه 1960، لیورپول. جاد کارگر بندر به قصد یافتن پدر گمشده اش راهی نیویورک می شود. دست تصادف دختری زیبا به نام لوسی سر راه وی قرار می دهد و این دو نفر دلباخته یکدیگر می شوند. لوسی از فعالان جنبش صلح خواهی است و جاد نیز کم کم جذب ایدههای وی می شود. این زوج خیلی زود تحت تاثیر دکتر رابرت و آقای کیت در کوچه های گرینویچ ویلیج پرچم عصیان برافراشته و دامنه اعتراضات مدنی ر تا دیترویت گسترش می دهند. اما احضار مکس-برادر جاد- به سربازی و اعزام او به ویتنام باعث می شود تا این زوج با واقعیتهای زمینی تر، خشن تر و تلخ تری آشنا شده، مبارزه برای خاتمه دادن جنگ ویتنام را آغاز کنند…
کری (جکی کلی) زن جوانی است که از نظر اجتماعی مشکل دارد و تلاش می کند تا رابطه تیره شده با مادرش را اصلاح کند. پس از مرگ پدربزرگش در خانه سالمندان، کری جذب ویلیام (بیل اوبرست جونیور)، مردی مسن در اتاق همسایه می شود. دکتر ویلیام به کری یک موقعیت نیمه وقت در خانه سالمندان پیشنهاد می کند تا از یک پیرمرد مراقبت کند...
یک دختر پناهنده به نام جولی در روز تولد 18 سالگی خود، چیزی را کشف میکند که دارای چیزی نامگذاری نشده درون آن است. این کشف ناخواسته باعث میشود تا زندگی خانوادهاش به هم بریزد...
سوزومه، دختر 17 سالهای است که درون شهری آرام در کیوشو زندگی میکند، در حین سفر با مردی جوان مواجه میشود که به او میگوید: «من دنبال یه در میگردم». او را تعقیب میکند و در میان ویرانههای کوهستانی دری فرسوده پیدا میکند، انگار آن در تنها چیزی است که از تمام ویرانی ها به سلامت بیرون آمده است. انگار چیزی سوزومه را به سمت در میکشاند، در همین حین سوزومه خود را در حالی که به در رسیده است میبیند. خیلی زود درها یکی پس از دیگری در نقاط مختلف ژاپن شروع به باز شدن می کنند. بخاطر بلایایی که از آن سوی درها بر سر مردم روانه میشود، بایستی درها بسته میشدند. به نظر میرسید در آسمان مکانی که سوزومه واردش شده بود ستارگان، غروب خورشید و آسمان صبحگاهی تمام وقت با یکدیگر ترکیب شده بودند. به سبب این درهای مرموز، "سفر قفل کردن درها"ی سوزومه، آغاز میشود.
پس از اینکه یک دختر جوان شاهد یک جنایت خشونت آمیز است، یک اژدهای خیالی را احضار می کند تا خشم خود را کنترل کند و از او در سفر به سمت زن بودن محافظت کند...
پس از تهاجم چندین گونه حیات غول پیکر طبقه بندی شده به عنوان "گونه های S-Class"، دولت ژاپن پروتکل سرکوب گونه های S-Class را برای از بین بردن تهدیدهای بیشتر ایجاد می کند اما ...
این فیلم، داستان آگوستو پینوشه را به تصویر میکشد که هرگز نمرده، بلکه او خون آشامی میباشد که پس از 250 سال به دلیل وضعیت پیچیده خانوادگی خود و بدنام شدن چهرهاش تصمیم به مرگ میگیرد...