"جیسون وورهس" قاتلی که پس از اینکه به شدن زخمی شده و به سردخانه منتقل می شود به شکل معجزه آسایی به زندگی بازگشته و برای بازگشت به خانه اش دست به قتلهای بسیاری می زند...
این فیلم که ادامه ی نسخه ی قبلی خود است ، در مورد روح ها و موجودات خبیثی است که در پی تسخیر بدن انسان ها هستند و در این قسمت هدف ان ها خانواده ای بی دفاع است که ...
در این مستند عده ای داوطلبانه در بازی های دردناک و مازوخیستی شرکت می کنند و اتفاق های پیش بینی نشده ای را تجربه می کنند که از سرحد تحمل شان خارج می شود و از نظر روانی آن ها را به چالش می کشد.
زمانی که مادر دختر جوانی خودکشی می کند، او دیگر قادر به حرف زدن نیست و «تام» پسر جوانیست که به همین خاطر او را به خانه ای دیگری می برد تا شاید او را مداوا کند، اما پس از گذشت مدتی متوجه می شود که این دختر توسط نیروی ماوالطبیعی تسخیر شده است و …
شش دوست در حالی که در تعطیلات روز استقلال آمریکا به سر می برند قربانی نقشهی شوم یک سازمان مرموز می شوند که آنها را تبدیل به آدمخوارهای تشنه به خون میکند...
داستان فیلم در مورد ۵ دوست کالـجی می باشد که به علت آتش سوزی و ریزش سنگ از کوه ، می بایست در روستایی ترسناک بمانند. این روستا که Alaskan نام دارد ، سابقه ی وحشتناکی در مورد ارواح دارد. این دوست ها به یک پناهگاه به نام بلکبرن میروند اما طولی نمی کشد که یک دیوانه بدون هیچ دلیلی تصمیم میگیرد یکی یکی آن ها را از بین ببرد …
یک خون آشام 300 ساله، در یک عمارت زیبا با همسرش سابینا و پسر خود دیمیتری زندگی می کند. او زندگی خود را با عیاشی و شهوتِ بدون توقف ادامه میدهد تا زمانی که، فون (یک زن جوان ساده و بی تکلف) و دوست پسرش او را وارد یک دنیای سورئال میکنند و ..
سه فیلم ساز از یک گروه منزوی و مرموز از مونتانا یک کارت پستال عجیب و غریب دریافت می کنند ، آن ها برای تهیه یک مستند به همراه دوربین هایشان به سمت بیابانی در مونتانا میروند تا رازِ میان آن ها را پیدا کنند ولی چیزی که در پاسخ می بینند، تکان دهنده تر از آن چیزی بود که تصور می کردند ..
"جنی بیلسون" یک دختری زیبا و همچنین دانش آموز ارشد ، به همراه پدرِ کارآگاهش زندگی میکند ، اما او از یک اشباه بی خبر است که او را به راهی خشونت آمیز می کشد و ..
یک ماده مخدر که مصرف کننده هایش را در بعد و زمان منتقل میکند، معضل بزرگی نیز بهمراه دارد. برخی از مصرف کنندگان این ماده، وقتی که به این دنیا باز می گردند، دیگر انسان نیستند…
خانواده فاربر برای گذراندن تعطیلات به خانه ویلایی خود در کنار دریاچه رفته اند. اما در بدو ورود با پیدا شدن سر و کله دو پسر خوش سیما – پیتر و پل – با لباس های گلف بر تن، آرامش شان بر هم می ریزد. پیتر و پل با زمینه چینی آنا، جورج و پسر کوچک شان جورجی را در خانه حبس و سپس شروع به بازی هایی می کنند که با یک شرط بندی هولناک آغاز می شود. پیتر به آنها می گوید که حاضر است شرط ببند هیچ کدام از آنها در ساعت ۹ صبح روز بعد زنده نخواهند بود. خانواده فاربر سعی می کنند تا به هر وسیله ای که شده، از چنگ این دو قاتل خونسرد فرار کنند. اما منطقه ای که در آن زندگی می کنند، بسیار خلوت و تنها تلفن موجود نیز از کار افتاده است و …