یک مکان سادیستی در مکانی دورافتاده، آگهی استخدام منتشر میکند که در آن دختران نوجوان را برای کار به عنوان خدمتکار خانگی فریب میدهد تا آنها را برای سوءاستفاده جن.س.ی.،.شکنجه، قتل و آدمخواری کنترل کند.
دانشجویان فارغ التحصیل سال 2006 برای جشن سالگرد ده ساله خود دور هم جمع می شوند. اما در این جشن، اتفاقات عجیبی رخ می دهد و یکی پس از دیگری، همکلاسی ها شروع به مردن می کنند. همه چیز به یک بازی حقیقت یا جرات مرتبط می شود که در این جشن انجام شده است...
فیلم تشریفات مذهبی داستان چهار دوست را حکایت میکند؛ چهار دوست قدیمی که از زمان دانشگاه با یکدیگر بودهاند و حالا تصمیم دارند به جنگلها و ارتفاعات مدار قطب شمال اسکاندیناوی بروند.
یک گروه اجرایی تئاتر 13 سال پیش در آتش می سوزند. اکنون که تئاتر دوباره آغاز بکار کرده، ارواح انتقامجوی آن گروه آمده اند و به دنبال گرفتن قربانی هستند...
جنیفر زندگی جدیدی را به دور از شوهر سابق آغاز می کند، اما در حالت ترس قرار می گیرد زیرا چیزی او را در زمان خواب می خورد. او باید با ترس های خود مقابله کند تا قبل از آخرین نیش، نبرد نهایی را برای بقا به راه بیندازد.
مردی پس از تجربه یک حادثه نزدیک به مرگ، تولد دوبارهای روحانی را تجربه کرده و به یک مسیحی مؤمن تبدیل میشود. هنگامی که او قصد دارد خاطرات این تحول روحی را در قالب یک کتاب بفروشد، دوست دختر سابقش او را تهدید میکند که یک راز شرمآور و نابودکننده را افشا خواهد کرد. اکنون مرد باید تصمیم بگیرد که یا دست به کار شود و اقدامی انجام دهد، یا صرفاً دعا کند که دوست سابقش سکوت کند.
یک زن جوان آمریکایی برای خدمت به کلیسا به رم فرستاده میشود، اما با تاریکیهایی روبرو میشود که ایمان او را به چالش میکشد و توطئهای هولناک را برای تولد شر مطلق برملا میکند.
دامون ریچیتر که زمانی یک کشیش اخراج کننده شیطان بود، فکر می کرد دنیای تسخیر و شر را پشت سر گذاشته است. اما وقتی دوست قدیمی اش با اطلاعات ترسناکی در مورد دختر جدا شده اش وارد می شود، می فهمد که هنوز هم می تواند به کمک دیگران برسد...
گروهی از گنجیابها سنگی باستانی برای احضار شیاطین پیدا میکنند و موجودی شرور به نام کرامپوس را بیدار میکنند. کرامپوس تشنه خون است و به دنبال قربانی میگردد.
داستان فیلم با دختری به نام هانا گریس (کیربی جانسن) آغاز می شود که در حال گذراندن مراحل جن گیری است. جن گیری که روند طبیعی خودش را طی نمی کند و در این میان تلفاتی به بار می نشیند. چند ماه بعد، ما داستان زنی به نام مگان (شای میتچل) را دنبال می کنیم. پلیس سابقی که به تازگی از اعتیاد رها شده و حالا کاری در بخش نگهداری از اجساد در بیمارستانی واقع در بوستن به دست آورده و از شانس فوق العاده او، یکی از اجسادی که با آن مواجه می شود، جسد هانا است که ظاهراً از دنیا رفته است. اما دیری نمی پاید که...