جین او، یک دانشآموز دبیرستانی، به همراه دوستانش درگیر دوران بلوغ است. همه آنها به سون آ (Kim Da Hyun عضو گروه Twice)، دختر باهوش و زیبای دبیرستان علاقه دارند. با وجود تفاوتهای زیاد، جین او و سون آ جذب یکدیگر میشوند و رابطهای میانشان شکل میگیرد.
چهار داستان به هم پیوسته که در سال 1987 در اوکلند، کالیفرنیا، اتفاق میافتند، از عشق به موسیقی، فیلم، آدمها، مکانها و خاطراتی فراتر از جهان قابل شناخت ما خواهند گفت.
ایلیتی، پسری پرجنبوجوش از روستایی دلنشین در پنجاب است. او به شیطنتهای بازیگوشانهاش معروف است، با این حال در دل ذخیرهگاه جنگلی سرسبزی که بسیار دوستش دارد، زخمهای ناشی از یک دلشکستگی خاطرش را آزرده میکند.
در رومانی دهه ۱۹۲۰، میخائیل پس از سالها دوری، به روستایش بازمیگردد تا از النای بیوه خواستگاری کند. اما او در ابراز عشقش مردد میشود و از کشیش روستا کمک میخواهد. اوضاع زمانی بغرنج میشود که میخائیل متوجه میشود النا خواستگار دیگری به نام ماندرلو دارد، در حالی که اهالی روستا در حال تدارک چیزی هستند.
مایک بیربیگلیا در یک کمدی ویژه خندهدار و شخصی، زندگی را هم از دیدگاه یک پسر و هم از دیدگاه یک پدر بررسی میکند و به موضوعاتی مثل مواد مخدر، ازدواج و مهمانیهای بچهها میپردازد.
چهار نوجوان برای رسیدن به آرزوهایشان، با فروش آنلاین جزوات SAT کسب درآمد میکنند: سُفی برای دانشگاه سوئیس، الکس برای استودیوی ضبط، آمالیا برای تحت تأثیر قرار دادن پدرش و تومیتا برای ماجراجویی. اما این موفقیت دیری نمیپاید و آنها با واقعیتهای زندگی روبهرو میشوند.
استیو کوگان در اقتباس صحنهای «دکتر استرنجلاو» چهار نقش بازی میکند. این کمدی، طنز گزندهای درباره یک ژنرال آمریکایی است که جنگ هستهای به راه میاندازد.
لوییس بلک در برنامه جدید خود، «به طرز غمانگیزی، به تو نیاز دارم»، دیدگاههای خاصش را درباره جهان پساهمهگیری ارائه میکند که ادامهای بر کارهای قبلی اوست.
اونور به دلیل فقر نتوانسته با عشقش، کریم، ازدواج کند. پس از فلج شدن عمویش، اونور کدخدای محله میشود. با وجود مخالفت و عدم رضایت اهالی محله، او به همراه دوستانش تلاش میکنند تا این سِمَت را حفظ کند.
یک مهندس نادیده گرفته شده به آلاسکا فرستاده میشود تا ادعای یک دانشمند عجیب و غریب را بررسی کند که میگوید گرفتن رعد و برق میتواند منبع جدیدی از انرژی تجدیدپذیر باشد.
دوین وایت در اولین استندآپ کمدی خود، موضوعاتی شخصی و تجربیات زندگیاش، از جمله انتخاب نامش، دوران خدمتش در عراق و نقش خانوادگیاش را با سبکی پرانرژی و طنزآمیز روایت میکند تا مخاطبان را به خنده وادارد.
این فیلم در سیسیل اتفاق میافتد و ماجرای کارگردانی را روایت میکند که مجبور میشود زیر فشار مافیای تبهکار، فیلمی را بسازد. این فیلم به نوعی «فیلمی در دل فیلمی دیگر» است و فساد، تبعیض و کلیشههای موجود در دنیای هنر را برملا میکند.
کاترینا و دوستانش با شاهزاده جوانی روبرو میشوند که فقط کاترینا میداند او قهرمانی از یک بازی ویدیویی با آیندهای شوم است. آیا او میتواند او را نجات دهد؟