1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
در دهه ي ۱۹۶۰، «آستين پوئرز» (مايزر)، عکاس مد، مقيم لندن پر تحرک و امروزي و مأمور آژانس جاسوسي معتبر بين المللي در قالب یخی فریز شده، تا در دهه ی ۱۹۹۰ از آن بیرون آید و بزرگترین دشمن خودش را شکست دهد، گرچه طرز رفتار و مد بروز او اکنون خیلی قدیمی شده اند...
این فیلم به دست انداختن فیلم های آمریکایی که در مورد سیاه پوستان ساخته شده است می پردازد. «آشتری» بعد از مدت ها به محله ای که کودکی اش را در آن گذرانده باز می گردد و خانواده و دوستانش را ملاقات می کند. بزودی اتفاقات احمقانه ای برای او رخ می دهد...
یک مجسمه ساز شکست خورده، سوراخی عجیب و غریب درون دیوار پیدا می کند. این سوراخ توانایی آن را دارد که وحشی ترین رویاهای او را تحقق بخشد و البته آنها را به بدترین کابوس هایش تبدیل کند…
فیلم داستان پسری به نام "ریچارد تیلور" است که خود را غرق در آمار احتمال به وقوع پیوستن اتفاقات کرده است.هنگام بازگشت به خانه او برای پناه بردن در یک طوفان به کتابخانه ای وارد می شود.او بر حسب اتفاق بیهوش شده و پس از بهوش آمدن متوجه می شود که همه چیز تغییر کرده و...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
"سالی" مردی شصت ساله که به صورت پاره وقت کار می کند،در زندگی اش همیشه از مسئولیت پذیری دوری کرده است.او سالهاست به همسر سابق خود حرف نزده،در یکی از اتاقهای خانه معلم کلاس هشتم خود زندگی می کند و به "توبی" زنی متاهل که نصف او سن دارد علاقه ای دارد.یک روز او با پسر خود برخورد کرده و متوجه می شود نوه ای دارد که از وجودش بی خبر بوده و...
«ستوان فرانک دربين» (نيلسن) زودتر از موعد خود را بازنشسته کرده و حالا شوهري خانه دار به شمار مي آيد. اما «سروان اد هاکن» (کندي)، «دربين» را مجاب مي کند تا براي دستگيري «روکو» (وارد)، رهبر کشوري کوچک و بدنام، بار ديگر وارد عمل شود...
پیتر براکت و سابرینا پترسون دو رقیب در روزنامه شیکاگو هستند.وقتی قطاری از خط خود خارج میشود این دو برای پیوستن به تیم تحقیق این حادثه با هم مبارزه میکنند و در این بین…
وقتي «دانته هيکس» (اوهالوران) مجبور مي شود در روز استراحتش، شيفت فروشندگي را در «کوييک استاپ» به عهده بگيرد، سعي مي کند - اگرچه با اکراه - وظيفه ي فروشندگي کم اجر خود را با قابليت هر چه تمام تر انجام دهد. در همين حال «رندال» (آندرسن)، دوست صميمي اش در مغازه ي نوار ويدئو فروشي کناري مشغول به کار است. نگرش تحقيرآلود «رندال» به کار درست در نقطه ي مقابل تلاش «دانته» است.