وینسنت مردی آرام و بی ادعا است. . او تا حد زیادی خود را از دیگران دور نگه می دارد. بعد ها او با دختری آشنا می شود. سپس قدرت های او کشف می شود. و زندگی او تغییر می کند...
دو بچه از روستای خود فرار می کنند تا در شهر بزرگ بازیگر شوند! این فیلم در مورد سفر حماسی آنها و ماجراهایی است که آنها قبل از رسیدن به مقصد نهایی خود می گذرانند: هالیوود. عکسبرداری در مکانی در ترانسیلوانیا، رومانی نشان میدهد ...
دو دوست ایتالیایی که شرکت مبلمانشان ورشکسته شده، در حیاط آن نفت پیدا میکنند. آنها به خیال ثروت زیاد، استخراج نفت را شروع میکنند اما خیلی زود میفهمند که این کار چقدر دشوار و پرهزینه است.
اریک اسپارو از آن دسته آدمهایی است که خوش شانس است. او یک شغل خوب دارد و در رابطه اش آدم با ثباتی است. او در یکی از بزرگترین شهرهای جهان زندگی میکند. آیا اریک استحقاق این زندگی خوب و عالی را دارد؟! احتمالاً خیر، چون درگیر قضیه ای کاملاً عجیب و مخوف می شود...
یک زن نیویورکی که به تازگی مجرد شده باید به فلوریدا نقل مکان کند؛ او به همراه پدر بیوهاش و خاکستر مادرش که در یک قوطی قهوه است، با ماشین به سمت جنوب حرکت میکند.
نیک، بیو، جیمز و دوستانش در حال آماده شدن برای پذیرش دانشگاه خود هستند. از آنجایی که آنها بیش از حد بازی کردند و در امتحانات خود با شکست بدی روبرو شدند، جیمز دوستانش را به مقبره مهناک میبرد تا برکت بگیرند و امیدوار است که بتواند وارد دانشگاه شود...
D.L. Hughleyبرای استند آپ ویژه جدید خود در سالن رقص Regency در سانفرانسیسکو روی صحنه می رود. در این اجرای پر سر و صدا، هاگلی از ارزش داشتن همسایه های سفیدپوست فضول گرفته تا قانونی کردن ماری جوانا در کلرادو به همه چیز می پردازد...
منسوپ از خدمت سربازی برمی گردد و از ناپدید شدن زمین جوگکو (والیبال پا) مدرسه اش ناامید است. او تیمی را برای بازگرداندن آن و به دست آوردن قلب یک همکلاسی تشکیل می دهد...