نمایش کلاسیک نوشته مولیر که در آن اسکاپن، خدمتکار ماهر و شوخ طبع، به دوستانش اکتاو و لئاندر کمک می کند تا با عشق های خود ازدواج کنند. اما پدران آنها، آرژانت و ژرونت، که از سفر برگشته اند، قصد دارند آنها را با دختران دیگری سازگار کنند. اسکاپن با استفاده از حیله های مختلف، پدران را گول می زند و ...
ده سال پیش، گی دونگ، چوی، رئیس باند مدرسه و یئونگ جون، پارک، دانش آموز خجالتی اما باهوش راهی مدرسه شدند تا به گیونگجو بروند. آن ها در آن شب لحظه ای فراموش نشدنی را تجربه می کنند. که زندگی آنها را تغییر می دهد...
شرح ملاقات کیون-وو (چا) با دختر بی اسم و رسمی که کیون-وو ناگزیر به یاری دختر می شود چرا که اطرافیان به اشتباه فکر می کنند او دوست دخترش است. کیون-وو یکبار به او کمک می کند و دچار حس مسئولیت شدیدی در قبالش می شود تا جایی که هرگونه سوء استفاده او را تحمل می کند و …
پس از اینکه دکستر با روباتهایی روبهرو میشود که میخواهند «کسی را که آینده را نجات داده است نابود کنند»، از ماشین زمان خود استفاده میکند تا ببیند چگونه آن را نجات داده است....
یک بدلکار سابق سینما در آلمریا، اسپانیا و چند تن از همکارانش به اجرای نمایش های بدلکاری برای مخاطبان کوچک در مجموعه رو به زوال ساخته شده برای وسترن های قدیمی خلاصه می شوند....
«شان بيتمن» (وان دربيک)، دانشجوي کامدن کالج، يکي از معتبرترين مدارس خصوصي شرق امريکاست. «شان» از «لورن هايند» (سوسامن) دانشجويي مقيد به اصول اخلاقي و ظاهرا غير قابل دسترسي، خوشش آمده است؛ در حالي که «لورن» شيفته ي «ويکتور» (پارديو)، پسري خوش سيما و از خود متشکر شده است...
سه نفر و یک نوزاد در امتداد یک جاده راهی سفرهای جداگانه شدند. رویاها و داستان های متفاوت آنها در میان مسیر نفس گیر متروک پاتاگونیک در هم تنیده می شوند...
خوان کارلوس و آلبروتو دو مرد جوان هستند که در آپارتمانی زندگی می کنند که متعلق به عموی کارلوس است. آنها تصمیم میگیرند اتاقهایی را اجاره کنند تا پول بیشتری به دست آورند، اما جاهطلبیشان بیش از حد انتظار آنها را به دردسر میاندازد...