داستان این فیلم در مورد نویسنده ای است که در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد اما روزی متوجه می شود که باید بهای سرقت ادبی که قبلا مرتکب شده را بپردازد و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 33 جایزه دیگر.
دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .
داستان این فیلم در دورانی که تب گل لاله در هلند بالا گرفته بود رخ می دهد. در این دوران یک هنرمند نقاش به نام جان ون لووس ( دن دی هان ) توسط مردی ثروتمند ( کریستوف والتز ) استخدام می شود تا تصویر پرتره همسرش سوفیا ( آلیشیا ویکاندر ) را نقاشی کند. اما پس از حضور جان در کنار سوفیا، این دو به یکدیگر علاقه مند می شوند و…
یك ، ماسك - مردى پا به سن گذاشته ( كالان ) به خاطر علاقه به رقص از یك ماسك استفاده مى كند ؛ دو ، خانه ى تلیه - گروهى خیابان گرد در سفرى تفریحى به دهكده اى دورافتاده متوجه سرنوشت و زندگى تلخ خود مى شود ؛ سه ، مدل - نقاشى ( ژلن ) ناچار به ازدواج با یكى از مدل هاى خود مى شود ...
این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است و داستان زوجی به نام پگی و لیو را روایت می کند که روزی اتفاقی ناگواری برای آنها ر خ می دهد. پگی بر اثر تصادفی بسیار شدید به حالت اغما می رود و بعد از چند روز که به هوش می آید، حافظه اش را از دست داده است..
این فیلم درباره یک پسر است که با دیدن فیلمی از ویشنو ورادهان شیفته او می شود. او به سالن خالکوبی میرود تا عکس او را روی بدنش خالکوبی کند. او رابطه اش با پدرش بهم خورده و دیگر با هم صمیمی نیستند. پدر او پسر بزرگتر خانواده را به او ترجیح میدهد و .....
مایک و دنی خلبان یک هواپیمای باری هستند اما بازنده شدن دنی در بازی قمار سبب میشود که هواپیمای آنها را توقیف کنند. آنها در پی بدست آوردن پول، با وانت یک مرد چینی به سیاتل میروند. برادر زاده مرد چینی که دختر بچه کوچکی است از مایک میخواهد که به جای عمویش او را به نماشگاه جهانی شهر سیاتل ببرد.در نمایشگاه جهانی آنها با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند...