1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
«ویکتور فرانکنستاین» (برانا) تحت تأثیر تجربه های استادش، «والد من» (کلیز)، دچار وسوسه ی چیرگی بر مرگ می شود. وقتی ولگردی (دنیرو) «والدمن» را می کشد و به دار آویخته می شود، «ویکتور» مغز «والدمن» را در سر جنایتکار قرار می دهد و موفق می شود او را به زندگی بازگرداند…
داستان در مورد زنی است که میان عشق دو مرد گیر افتاده. از یکی از آن ها می ترسد و در عین حال برای دیگری دل می سوزاند. او باید برای انتخاب یکی از این دو تصمیم بگیرد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
در شهر دور افتاده و سوت وکور آندورا در ايالت آيووا، «گيلبرت گريپ» (دپ) از برادر عقب مانده ي خود «آرني» (دي کاپريو) و مادرش (کيتس) که از فرط چاقي هيچ گاه از خانه خارج نمي شود، مراقبت مي کند. با ورود «بکي» (لوييس) ـ که همراه مادر بزرگش سفر مي کند ـ به شهر، «گيلبرت گريپ» براي نخستين بار عشق را تجربه مي کند.
زندگی «جک سامرزبی» پس از شش سال دوری از خانه و خانواده و در حالی که دو سال از پایان جنگ های انفصال گذشته، به زادگاهش باز می گردد. همسرش، «لورل» به هویت او مطمئن نیست، چون برخلاف سابق مهربان و وفادار به نظر می رسد! تا این که جسدی کشف می شود که طبق شواهد از آن «سامرزبی» است که به قتل رسیده است….
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
«سام بالدوین» پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود …..
8 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
انگلستان، اندکي پس از پايان جنگ جهاني دوم. يک ديپلمات سابق امريکايي به نام «لوييس» (ريو)، عمارت بزرگ «لرد دارلينگتن» فقيد را مي خرد که آقاي «استيونز» (هاپکينز) پير، سرپيشخدمت آن است. او به «استيونز» مرخصي مي دهد تا به ديدن «خانم کنتن» (تامپسن)، مستخدمه ي قديمي اين عمارت برود و از او بخواهد سر کار قبلي خود برگردد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
مسینا، سیسیل. «دون پدرو» (واشینگتن) و مردانش پیروز مندانه از جنگ باز می گردند. دوستان نزدیک «دون پدرو»، «کلودیو» (لنرد)، «بندیک» (برانا) و برادر ناتنی «دون»، او را هم راهی می کنند. «بی یتریس» (تامپسن)، خواهرزاده ی فرماندار مسینا و «بندیک» به هم قول می دهند که هرگز ازدواج نخواهند کرد. او «دون پدرو» با توطئه چینی می کوشد این دو را دل باخته ی هم کند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 9 جایزه دیگر.
"سایمون" و "ویتانگ" زوجی هستند که در منهتن زندگی می کنند. برای از بین بردن شک خانواده "ویتانگ" او تصمیم می گیرد با "وی وی" زنی مهاجر که احتیاج به گرین کارت دارد ازدواج کند. اما وقتی خانواده اش تصمیم می گیرند برای مراسم ازدواج به آمریکا بیایند همه چیز از کنترل خارج می شود....
شیلی، نیمه دوم قرن بیستم. "اسبان" فقیر با "کلارا" ازدواج کرده و صاحب دختری به نام "بلانکا" می شوند. "استبان" به سختی کار کرده و در نهایت تبدیل به مردی ثروتمند می شود. وقتی "بلانکا" بزرگ می شود، عاشق یک انقلابی جوان می شود و...
دوگ مرد جوانیست که تمام روز را بعنوان دربان در یک هتل مجلل کار می کند، تا پولی به دست آورد و بتواند کسب و کار خودش را راه اندازی کند. اما او در شرایطی به پول احتیاج پیدا می کند و شخصی کمکش می کند. اما متوجه می شود که آن شخص با زنی که او دوستش دارد وارد رابطه شده. حال دوگ باید میان عشق و پول یکی را انتخاب کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
«جون پرل» (مسترسن)، زن جوانی است که از لحاظ روانی مشکلاتی دارد و با برادرش، «بنی» (کویین) زندگی می کند. «جون» پس از آشنایی با «سام» (دپ)، پسر عموی یکی از دوستان «بنی»، به او دل می بندد. «سام» نیز، برخلاف میل «بنی» به «جون» علاقه پیدا کرده است. سرانجام «بنی» و «جون» نقشه ی فرای می کشند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
نیویورک، دهه ی ۱۸۷۰٫ وکیلی به نام «نیولند آرچر» (دی لوییس)، با «می ولاند» (رایدر)، دختر خانواده ی متنفذ «مینگوت» نامزد می شود. «آرچر» می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه ی «می»، «الن اولسنکا» (فایفر) می شود.
داستی چاندلر ستارهی موزیک بینالمللی میباشد، اما اینطور که معلوم است او در کنسرتش از شکل و شمایل راک70 (خواننده راک معروف) استفاده میکند. یک روز از کنسرت خود بیرون زده و میرود تا او (راک70) را پیدا کند...
یک گروه شش نفره ی تیاتر دانشگاهی متشکل از «پیتر» (فرای)، «راجر» (لوری)، «مری» (استانتن)، «مگی» (تامپسن)، «سارا» (امانوئل) و «اندرو» (برانا)، پس از اجرای نمایشی ـ که با استقبال هم روبه رو نشده ـ هر یک به راه خود می روند. ده سال بعد، دوباره همین گروه در خانه ی ییلاقی و ارثی «پیتر» گرد هم می آیند…
يک پسر جوان (پيت) در حالي که از يک کيوسک تلفن خبر آزار ديدن دختري را از اوباش به پليس مي دهد، متوجه يک جفت کفش جير مي شود که بر روي سقف کيوسک مي افتد. به کمک کفش ها و موسيقي «ريکي نلسن»، او خود را يک خواننده ي محبوب موسيقي پاپ تصور مي کند و اسم «جاني سوييد» را انتخاب مي کند...
«خوزه» پسر خانواده ای نسبتا ثروتمند است که با دختری از طبقه پایین تر بنام «سیلویا» (کروز) رابطه دارد. بعد از باردار شدن سیلویا، خوزه بر خلاف میل والدینش به این دختر وعده ازدواج می دهد. مادر خوزه، برای بر هم زدن این رابطه مردی جذاب بنام «رائول» (باردم) را اجیر می کند تا سیلویا را اغوا کند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
هندوچين فرانسه (ويتنام)، اوايل دهه ي 1930، «اليان» (دونوو) با پدرش و دختري ويتنامي به نام «کامي» (پام) که او را به فرزندي پذيرفته، يک کارخانه ي توليد کائوچو را اداره مي کند. ورود «ژان باتيست» (پرز)، افسر نيروي دريايي اين زندگي آرام را بر هم مي زند. «ژان باتيست» ابتدا به «اليان» علاقه مند مي شود، ولي بعد عشق پرشور «کامي» را برمي انگيزد...