سالها لوسی در شهر کوچکش نقش بابانوئل را بازی میکرد. همانطور که او آرزوی یک دختر کوچک را برای "کریسمس مانند گذشته" برآورده می کند، او به طور غیرمنتظره ای متوجه می شود که آرزوهای خودش محقق می شود....
مدی، خبرنگار روزنامه نورفولک، در ایام کریسمس وارد یک کشتی تفریحی می شود که در آنجا با یک افسر نیروی دریایی خوش تیپ آشنا می شود و در اتاق بایگانی کشتی به رمز و رازی برخورد می کند...
میمی، اما و رونکو دخترانی هستند که در اوج زن بودنشان قرار دارند و سعی میکنند خطوط خود را ترسیم کنند. در سه جمعه متوالی، دو نفر از آنها اثرات متحرک زمین یعنی عاشق شدن را تجربه می کنند، در حالی که سومی به جستجوی چیزی می رود که قبلاً هرگز تجربه نکرده است...
پنج مهمان به طور مرموزی به مسافرخانه ای دعوت می شوند تا کریسمس را جشن بگیرند. سارا با کمک صاحب مهمانسرا، متوجه می شود که یک رویداد از گذشته ممکن است آنها را به هم متصل کند و زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد...
دو زن که سابقه رابطه عاطفی پیچیدهای با هم داشتهاند، به طور اتفاقی در جنوب فرانسه یکدیگر را ملاقات میکنند و این ملاقات باعث احیای احساسات قوی و حسادت بین آنها میشود.
آنائیس، زن 30 سالهای را دنبال میکند که معشوقهای دارد که فکر نمیکند دیگر دوستش داشته باشد. او با دنیل آشنا می شود که بلافاصله عاشق او می شود، اما دنیل با امیلی زندگی می کند که آنائیس نیز عاشق او می شود...
پس از فوت عمه دی، مغازه شیرینیفروشی او به طور مساوی بین خواهرزادهاش مگی و دکس، کشاورز شربت افرا، تقسیم میشود. مگی و دکس با دنبال کردن نامههایی که دی از خود به جا گذاشته، در جریان فستیوال شیرین پاییز، راز این تصمیم را فاش میکنند.
لورا و ماسیمو برگشته اند و قوی تر از همیشه هستند. با این حال، روابط خانوادگی ماسیمو و مردی مرموز که برای قلب لورا نقشه کشیده ، زندگی عاشقان را پیچیده می کند...
داستان گیل را دنبال می کند که با آدام لنس تمیزکننده استخر صحبت می کند، اما به سرعت پیشرفت های ادامه دار او را رد می کند. آدام که به دلیل طرد شدن مورد توهین قرار می گیرد، با دختر هجده ساله گیل بکا آشنا می شود و ...
یک خواننده که در دل شکستگی و نابسامانی شغلی به سر می برد، در یک تفرجگاه بزرگ در جزیره ، جایی که به طور تصادفی نامزد سابقش در حال ازدواج است-برنامه خوانندگی دارد ...