دو پسر به نام های هوشینو و هاسومی از ابتدای مدرسه راهنمایی باهم اشنا می شوند. این فیلم دارای خط داستانی ناپیوسته ای است که از اواسط داستان شروع می شود...
نوجوانی به نام فلو با آل.ت ت.ن.ا.س.ل.ی سخنگویش و مشکلات ناشی از آن دست و پنجه نرم میکند. دوستش در تلاش است تا با ارائه نقشههایی، او را در رسیدن به دختر مورد علاقهاش یاری کند.
یک کمدین سطح سوم و همسرش که بچه شان را از دست داده اند، با مشکلات روابط خود روبرو می شوند. همسرش که به یک بیماری مرگبار مبتلاست، قصد دارد یک هدیه آخر برای شوهرش بگذارد.
شرح ملاقات کیون-وو (چا) با دختر بی اسم و رسمی که کیون-وو ناگزیر به یاری دختر می شود چرا که اطرافیان به اشتباه فکر می کنند او دوست دخترش است. کیون-وو یکبار به او کمک می کند و دچار حس مسئولیت شدیدی در قبالش می شود تا جایی که هرگونه سوء استفاده او را تحمل می کند و …
یک خواهر و برادر، آخرین وارثان یک خانوادهی آکروباتباز، توسط فرقهای از راهبان بودایی فراخوانده میشوند تا یک شیء باستانی را که اجدادشان در طول اعصار از آن محافظت کردهاند، پس بگیرند.
یک زوج جوان اهل آیووا، در حالی که به دنبال آپارتمان و شغل میگردند، به آپارتمان عمه آگاتا در منهتن، که اجارهای کنترلشده دارد، نقل مکان میکنند. شش هفته بعد، زمانی که آگاتا میمیرد، آنها تصمیم میگیرند این موضوع را پنهان کرده و در آنجا بمانند.
«شان بيتمن» (وان دربيک)، دانشجوي کامدن کالج، يکي از معتبرترين مدارس خصوصي شرق امريکاست. «شان» از «لورن هايند» (سوسامن) دانشجويي مقيد به اصول اخلاقي و ظاهرا غير قابل دسترسي، خوشش آمده است؛ در حالي که «لورن» شيفته ي «ويکتور» (پارديو)، پسري خوش سيما و از خود متشکر شده است...
زن جوانی تجرد را انتخاب میکند، به دین روی میآورد و مردان را شیطانی میسازد تا میل شدید جنسی خود را کنترل کند. خواهرش به طور ناگهانی از روستای ساحلی خود بازدید می کند که زخم های قدیمی زیادی را باز می کند و منجر به تراژدی می شود.