در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟ . . .
یک دزد سر عقل آمده و در جستجوی کار است تا بتواند برای عشقش زندگی عالی بر پا کند، اما از طرف پلیس کهنه کاری دستگیر می شود. او اجیر می شود تا یکی از گانگسترهای محلی رو به دام بیندازد ولی تقدیر...
سوهیون از نیروهای بسیار ورزیده ی پلیس هست که نامزد باردارش بدست یک قاتل سریالی به طرز فجیعی کشته شده. اکنون سوهیون در پی یافتن این قاتل و انتقام گیری است...
یک خلبان نمایشی آکروجت تصمیم می گیرد که به نیروی هوایی ملحق شود و دو دستیار کودنش نیز تصمیم می گیرند به همراهش بروند. از آن جایی که این دو دستیار ابوت و کاستلو هستند، نیروی هوایی هنوز نمی داند با چه دردسری روبرو شده است...
«آلیس» در راکون سیتی بیدار می شود و در میابد که زامبی ها همه جا هستند و تمام شهر آلوده شده است. او با کمک «جیل ولنتاین» و «کارلوس اولیورا» باید راهی برای خارج شدن از شهر بیابد، زیرا قرار است تمام شهر با یک موشک هسته ای منهدم شود.
اقای شش متعلق به نسل قدیمی مافیاست – پایبند به اصول , احترام و مبارزه تن به تن دو مرد با چاقو . پسر عجیبش بابی متعلق به نسل جدیدی است – ماشبنهایسریع , کلوبها و نادیده گرفتن عواقب کارها .وقتی بابی توسط یک گروه پانک بخاطر اسیب رساندن به ماشینشان گروگان گرفته میشود , اقای شش اون رو ازاد میکنه و سعی میکنه روابطشون رو دوباره بسازه .بدون اینکه به بدتر شدن وضعیت قلبش توجه کند .اما وقتی که رهبر یک گروه قوی و معروف از گانگسترها برای انتقام بابی را انقدر کتک میزنند تا به کما میرود , اقای شش تصمیم میگیرد که رفقای قدیمیش را جمع کند تا اخرین نبردش را انجام دهد .
در شهر گاتهام هالوین برگذار میشود. برای برگذاری این جشن، ترسناک ترین موجودات شرور مثل، مترسک، کلی فیس، سلیمان، گروندی و سیلور بنشی با هم متحد شده و در قالب نیرویی واحد، اقدام به قانون شکنی میکنند. حالا بتمن وارد صحنه میشود تا با آنان مقابله کند. در این راه گرین ارو، سایبرگ، نایت وینگ و رابین قرمز بتمن را همراهی میکنند. اما بنظر میرسد که رفقای بتمن برای شاه دلقک ها (جوکر) کار میکنند. جوکر یک ویروس کامپیوتری دارد که با او اجازه میدهد تا تمام تکنولوژی مثل او بخندند و از او اطاعت کنند. آیا قهرمانان میتوانند ویروس را متوقف کنند؟ آیا بتمن موفق میشود؟
یک راننده اوبر آرام و محتاط به نام استو، کارآگاهی را سوار می کند که به شدت به دنبال یک تروریست خونخوار و سادیست است. طولی نمی کشد که این راننده خود را در میان تجربه های جدید اما خطرناک و وحشتناکی می یابد. حال این راننده در حین اینکه باید از خودش مراقبت کند و عقل و هوشیاری خود را حفظ کند، باید با مسافر خود همکاری کند و رتبه بالای خود در اوبر را حفظ کند...