ریچل کارلسون نویسنده کتاب های پر فروش بعد از غرق شدن پسر پنج ساله اش به خانه ای دورافتاده در سواحل اسکاتلند نقل مکان می کند تا در خلوت کتاب تازه اش را بنویسد و از غم فقدان فرزند نیز رها شود. اما روح پسرش در حال تعقیب اوست و به نظر می رسد چیزی شیطانی در اطراف ریچل در حال وقوع است.
داستان درباره یک پلیس که در آن به موضوعات زندگی او می پردازه که علاوه به بر بررسی پرونده های قتل توسط او، به روابط میان او و همسرش و در عین حال معشوقه اش می پردازد
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
آیزنهایم فرزند کابینتسازی اتریشی-مجارستانی است که توسط خانوادهای اشرافی برای ساخت قفسه استخدام شدهاست. او در آنجا عاشق سوفی، دوشس دوکنشین تشن میشود و گردنآویز قوطیمانند چوبیای برای او درست میکند که اگر در جهت صحیح چرخانده شود، یک خانهٔ مخفی در آن نمایان میشود که عکس آیزنهایم جوان در آن قرار دارد. از آنجا که سوفی و آیزنهایم از نظرطبقاتی با یکدیگر بسیار فاصله دارند، پدر و مادر سوفی ملاقات آندو را ممنوع کردهاند ولی آنها مخفیانه با یکدیگر دیدار میکنند.
"بوم" که پس از رابطه ای پنهانی باردار شده است، از طرف معشوق خود رها می شود. پس از این اتفاق او نزد یک ساحره می رود تا معشوق سابق و خانواده اش را با جادوی سیاه نفرین کند. همه آنها در اتفاقاتی مشکوک کشته می شوند و...
پنج مرد در حالی که دست و پای آنها بسته شده است در یک انبار به هوش میآیند ، آنها یه یاد نمی آورند چه کسی بوده اند و حالا برای زنده ماندن مجبورند بدانند چه کسی خوب است و چه کسی بد...
«کليولند هيپ» (جياماتي) سرايدار / تعميرکار مجتمع آپارتماني «کاو» است که مثل سايه مي رود و مي آيد و کارهايش را بي سروصدا انجام مي دهد. اما در شبي سرنوشت ساز، «کليولند» به وجود يک نفر ديگر پي مي برد که در آن مجتمع ساختماني محقر پنهان شده: زن جوان مرموزي به نام «استوري» (هوارد) که در کانال هاي زير استخر مجتمع زندگي مي کرده است...
دختري آمريكايي بهنام «ساندرا پولنسكي»، دانشجوي رشته خبرنگاري به لندن آمده و در پي مصاحبهاي با يكي از كارگردانان معروف لندن است. او يك شب در يكي از نمايشهاي شعبده بازي «سيد واترمن» آمريكايي شركت ميكند و روح «جو استرامبل»، خبرنگار معروفي كه بهتازگي مرده را ميبيند و از راز يك قتل زنجيرهاي مطلع ميشود. ساندرا و سيد، در جستجوي كشف حقيقت با «پيتر لايمن» مظنون آشنا ميشوند و ...
«کاترين» (استايلز) و «رابرت تورن» (شرايبر)، ديپلمات امريکايي، کودک نوزادي را به فرزندي قبول مي کنند. اما «تورن» حقيقت را پس از چند سال و خيلي دير مي فهميد، اين که کودک، پسر بچه اي به نام «ديمين» (ديوي - فيش پاتريک)، همان ضد - مسيحي است که قرن ها پيش در کتب مقدس از آن سخن به ميان رفته است.
یک زوج جوان که برای ماه عسلشان تصمیم گرفتند به لاس وگاس بروند در طول مسیر در یک بیابان مجبور به گذراندن شب می شوند که با یک جسد روبرو می شوند و طی حوادثی کابوس وار، ماه عسلشان به جهنم تبدیل می گردد...
"جکی" به عنوان اپراتور دوربین مدار بسته کار می کند.هر روز او به گوشه ای از دنیای کوچک چشم می دوزد و از مردمی که زیر دیدگان او قرار دارند محافظت می کند.یک روز مردی در مانیتور او ظاهر می شود،مردی که او فکر می کرد هیچگاه نخواهد دید،مردی که او نمی خواهد بار دیگر ببیند.اما او هیچ چاره ای ندارد و باید با آن مرد روبرو شود...
لیندا هانسون که در یک چهارشنبه ی معمولی مشغول کارهای روزمره ی خود می باشد ، ناگهان یک افسر پلیس به منزل او مراجعه کرده و به او اطلاع می دهد که شوهرش جیم یک ساعت قبل در اثر یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است. لیندا از شنیدن این موضوع به شدت ناراحت می شود و شب را با افسردگی و غم بسیاری می گذارند. اما صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود می بیند شوهرش زنده و سرحال در خانه حضور دارد. او تعجب کرده و تقویم را نگاه می کند و می بیند که تقویم به جای اینکه روز پنجشنبه را نشان دهد روز دوشنبه را نشان می دهد. او در ادامه پی می برد که روزهای زندگی اش پس و پیش شده است و با توجه به اینکه از حادثه ی مرگ شوهرش خبر دارد ، تلاش می کند تا از این حادثه به هر طریقی که شده است ، جلوگیری کند و…
“هکتور” به همراه همسرش برای زندگی به خانهای جدید نقل مکان میکنند. در حالی که یک بعدازظهر در حال مشاهدهی اطراف با دوربین چشمیاش است، متوجه دختری در جنگل میشود، از روی کنجکاوی به طرف او میرود که یکباره مردی با پوششی روی سر، به او با قیچی حمله میکند. در طی تعقیب و گریز، هکتور وارد یک “ماشین زمان” میشود و سپس میفهمد که به “۱ ساعت قبل” سفر کرده است. مسئول ماشین زمان به “هکتور” (هکتور ۲) میگوید برای آن که بتواند دوباره به ماشین زمان داخل شود، با “هکتور ۱″ نباید روبه رو شود. اوضاع پیچیده میشود و “هکتور ۲″ تصادف میکند و در اثر جراحت وارد به صورتاش، مجبور میشود سرش را بپوشاند… “جرایم زمانی” برندهی چندین جایزه از فستیوالهای مختلف سینمایی شده و هالیوود نیز قراردادی برای دوبارهسازی آن امضاء کرده است...
زوجی به خاطر مشکلاتی مربوط به سلامتی پسرشان به خانه ای ویکتوریایی در شمال کانکتیکات نقل مکان می کنند، اما به زودی مجبور می شوند با گذشته پرآشوب این خانه و نیروهای فراطبیعی ساکن در آن روبرو شوند ...