اطلاعیه
کاربران عزیزی که اکانت خود را به بات تلگرام ما متصل میکنند، علاوه بر دسترسی به خدمات ویژه، کدهای تخفیف اختصاصی نیز دریافت خواهند کرد.
فقط کافی است همین حالا از طریق لینک زیر اکانت خود را به تلگرام متصل کنید و از مزایای ویژه بهرهمند شوید: اتصال اکانت به تلگرام
مدیریت نایت مووی
سابل و همسرش برایان در آغاز زندگی مشترکشان با حادثهای تلخ روبهرو میشوند. در جریان ماه عسل، سابل مورد حمله قرار میگیرد و همسرش کشته میشود. سابل که از این اتفاق بسیار ناراحت است، تصمیم میگیرد انتقام بگیرد.
ابیگِیل که از مرگ پدرش غمگین است، احساس انزوا میکند. زندگی مت (Matt) با بازگشت برادرش مختل میشود. مسیرهای آنها به هم میرسند و سفرهای آنها را به شکلی غمانگیز شکل میدهند. این داستانی است که بر محور شخصیتها میچرخد و به کاوش فقدان و آشفتگی میپردازد.
لیزل، زنی جاهطلب، از روی حسادت، روش غیر اخلاقی همکارش را برای فروش آپارتمان تقلید میکند، اما دیرتر متوجه میشود که این کار عواقبی ناگوار به دنبال دارد و به مجازات اعمالش میرسد.
جیمز اسکینفورد یک برنامه دارد: یک کامیون ناشناس را دزدیده و بفروشد تا سریعاً پولی درآورده و پدر مریض خود را نجات دهد. همه چیز عالی پیش می رود تا زمانی که او زنی را پیدا میکند که هر کسی که به او دست میزند، جاودانه میشود...
مکس با ملاقات لیلی، زنی مرموز و اغواگر، به سرعت و بهشدت عاشق او میشود. اما مکس بهزودی متوجه میشود که لیلی آن کسی نیست که به نظر میرسد و خود را در دنیای خطرناکی از مواد مخدر، فریب و قتل گرفتار میبیند....
پنج داستان از فیلم های ترسناک که از طریق یک مستند ساخته شده برای تلویزیون پرده برداری می شوند، ظاهر می شوند تا بینندگان را به سفری وحشتناک به درون دهه 1980 ببرند...
بیلی گرفتار خاموشی ها و چشم اندازهای عجیبی می شود که او را متوجه می کند که در یک سری حلقه های زمانی گیر کرده است که احتمالاً مربوط به دوست مرموز جدیدش است...
یک دانشجوی روزنامه نگاریِ جاهطلب، تحتتأثیر یک خبرنگارِ مشهور و بیرحم قرار میگیرد که او با ناامیدی تمام، میخواهد او را تحت تأثیر قرار دهد، حتی اگر به معنای دستکاریِ آخرین داستانش - و کل مفهومِ حقیقت - باشد...
بو (کتی یوئن) پس از از دست دادن 90 درصد بینایی خود در یک تصادف رانندگی، به عنوان یک زن نابینا با زندگی جدیدی سازگار می شود. در حالی که شوهرش برای یک سفر کاری از او دور است، غریبه ای وارد خانه او می شود و او را گروگان می گیرد. زمانی که مهاجم او را تحت یک سری شکنجه های روحی و روانی قرار می دهد، بو باید برای زنده ماندن به عقل خود تکیه کند...
آیتانا پس از سه سال دوری، برای جشن کریسمس به خانه بازمیگردد. اما با صحنهای عجیب مواجه میشود: والدینش او را با زنی ناشناس جایگزین کردهاند و آن زن را مانند دختر واقعیشان گرامی میدارند. آیتانا در پی کشف حقیقت، به رازی هولناک و خونین دست مییابد.
فیث همه چیز را به عنوان یک مادر و همسر دارد، اما یک سال پس از آنچه که او معتقد است یک تصادف رانندگی بوده است، فیث متوجه می شود که او یک ستوان عملیات ویژه ارتش با اطلاعات طبقه بندی شده است...