اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
بهار، پس از گذراندن دورههای آموزشی متنوع برای تحقق آرمانها و رؤیای راهاندازی کسبوکار شخصی، با کادیر، مردی متأهل و پدری دختردار، آشنا میشود. کادیر با بهرهگیری از مهارت بالای خود در متقاعد کردن دیگران و درگیر بودن با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، بهار را به زندگی مشترک با خود ترغیب میکند.
ایو قرار بود چند ماه را به خاطر شغل همسرش در یک جزیره استوایی بگذراند. سالها بعد، وقتی نتوانستند خانوادهای که آرزویش را داشتند، تشکیل دهند، زندگیشان وارد مرحله جدید و عجیبی شد.
یک زن جوان هنرمند از خواب بیدار میشود و خود را در زندگیای میبیند که دیگر برایش آشنا نیست. او کابوسهای وحشتناکی از غرق شدن در تاریکی مطلق میبیند و سلامت روان خود را زیر سوال میبرد.
این فیلم ، سفری را توصیف میکند که در آن دو یا سه شخصیت جالب، با تنشها و پیوندهای پیچیدهای با یکدیگر مواجه میشوند. هر یک از این شخصیتها، مسیر خود را میپیمایند و در طول مسیر، با چالشها و فرصتهای مختلفی مواجه میشوند.
لی چانگ فنگ که غم از دست دادن دخترش، او را به ستوه آورده بود، با دلی پر از خشم و انتقام، راهی سفری پرماجرا شد تا از عاملان این جنایت هولناک، انتقام بگیرد.
شارلوت، دختر ۱۲ سالهای که در خفا عنکبوتی با استعداد پرورش میداد، ناگهان با چالش بزرگی روبرو میشود. این موجود دوستداشتنی به سرعت به هیولایی غولپیکر و گوشتخوار تبدیل میشود و شارلوت باید با واقعیت تلخی در مورد حیوان خانگی خود روبرو شود و برای نجات خانوادهاش بجنگد.
یک مرد منزوی و آسیبدیده که از اختلال استرس رنج میبرد، با ناپدید شدن تنها همراه وفادارش، به جستجوی او در مناطق سردسیر میپردازد و در این راه، تنهاتر از همیشه میشود.
آگنی، یک یوتیوبر و طرفدار محیطزیست، در جستجوی یک ابرقهرمان به نام میتران است تا او را فیلمبرداری کرده و به عنوان محتوا برای کانال خود استفاده کند. این سفر پر از پیچ و خم است، زیرا او تنها کسی نیست که به دنبال میتران میگردد.
لیدی بعد از جدایی از دوست پسر قدیمیاش به آپارتمان جدیدی نقل مکان میکند و هر روز بیشتر از قبل احساس انزوا میکند، خصوصاً وقتی متوجه میشود مدیر ساختمان به او علاقهی بیش از حد نشان میدهد.
دو نفر از طریق یک اپلیکیشن دوستیابی با هم آشنا میشوند و تصمیم میگیرند آخر هفتهای را با هم بگذرانند. همه چیز عالی به نظر میرسد تا اینکه با بیدار شدن متوجه میشوند در یک کلبه محبوس شدهاند و هیچ راه فراری وجود ندارد.
پس از دریافت دستور جانشینی در عملیات استریکس، لوید تصمیم میگیرد با تهیه غذای مورد علاقه مدیر مدرسه، به آنیا در برنده شدن رقابت آشپزی در آکادمی عدن کمک کند تا از جانشینی خود جلوگیری کند...
دهکده هنوز هم اسرار زیادی در خود پنهان کرده است. تکه به تکه از این اسرار فاش میشود، از جمله وحشتی که از ترسناکترین موجود، یعنی بادراووهی، نشأت میگیرد.