ست و زک تابستان را در خانه پدربزرگ مرده خود می گذرانند و منتظر بازگشت مادرشان با پول هستند. این دو برادر تصمیم می گیرند خانه را به یک فروشنده مواد مخدر اجاره دهند تا مقداری پول نقد کنند، اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود...
دو دانشجوی یک مدرسه در چکسلواکی تمامیت خواه باید تصمیم بگیرند که آیا راه آسان تری را برای همکاری انتخاب می کنند یا اینکه خود را تحت نظارت پلیس مخفی قرار می دهند...
سه جهانگرد در جست و جوي هيجان و ماجرا، صحبت شهرکي در اسلواکي را مي شنوند که جمعيت مذکرش به خاطر جنگ داخلي کاهش يافته و تصميم مي گيرند به آن شهرک پرت و ناآشنا بروند...
دو کارمند زن که پس انداز خود را صرف لذت بردن از چند روز زندگی بی دغدغه می کنند، دو لوله کش که به دنبال یک ماجراجویی شهوانی هستند، یک پیمانکار ساختمانی که مصمم است تمام دستمزد کارگرانش را بخورد و یک سرگرد سابق که به دلیل آزار و شکنجه سیاسی الکلی شده است. مردم در یک بار پیست اسکی در جایی در High Tatras همدیگر را ملاقات می کنند. در طول شب، آنها به تدریج رویاهای تحقق نیافته، توهمات و ناامیدی های افراد «متوسط» آن زمان را آشکار می کنند...