داستان مادری فداکار که غیرممکن ها را برای دخترش " ممکن" می کند و دختری که از مادرش خجالت می کشد و می خواهد از مادر و زندگی با او فرار کند. سفر او به کالج، نازلی را از دهکده ای که بزرگ شده دور می کند...
علی و سرن دو دوست هستند که سعی دارند با بازیگری امرار معاش کنند. بدون تماشاگر ماندن نمایشهای تئاتر به کارگردانی دوست مشترکشان بوراک و مصاحبههای بازیگران که منجر به ناامیدی همیشگی میشود، یکی پس از دیگری باعث ناامیدی علی میشود...
بولوت شب قبل از مراسم نامزدی خود به کلوپ شبانهروزی میرود که "موجده" در آنجا کار میکند. او به دوست قدیمیاش برمیخورد که به او اطلاع می دهد که از وی باردار است. موجده میگوید اگر او با لیلا به هم نزند ، با رسانهها صحبت خواهد کرد و فضایی برای شورش ایجاد خواهد کرد...
زوجی از استانبول در روستایی در منطقه دریای اژه ساکن شده اند تا زندگی جدید و آرامی را آغاز کنند. با این حال، آنها به سرعت متوجه می شوند که در این روستا دشمنان زیادی دارند...
ارکین، در اواسط 30 سالگی، تنها زندگی می کند و در یک برج فانوس دریایی کار می کند. یک روز ارکین که با بدهی های وام سر و کار دارد، خبر مرگ پدربزرگش را که در خانه سالمندان زندگی می کند، دریافت می کند. او با عجله به خانه سالمندان می رود، اما با موقعیتی غیرمنتظره مواجه می شود. پدربزرگش از نوهاش میخواهد که از برادرش کورای و نامزد سابقش مروه که زمانی قلبشان را شکست، عذرخواهی کند. ارکین که تنها راه حلش برای پرداخت بدهی هایش عذرخواهی است، سفری پرماجرا و سرگرم کننده را آغاز می کند...
زوهال یک زن از طبقه متوسط با شغل خوب و خانه خوب در استانبول و رابطه طولانی مدت است. زندگی عادی او که با مشکلات روزمره، عجله های کاری و تماس های تلفنی با دوستش در سفر سپری می شود، با شنیدن صدای میو یک گربه یک شب تغییر می کند...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 23 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوانهای مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام میزند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابانهای عربستان میرود...
زندگی آدِم هابردار زمانی که مجبور می شود پس از شکست در یک عملیات مهم ، پلیس بودن را ترک کند، مسیری کاملاً متفاوت به خود می گیرد. ادم با تعقیب باندی که باعث شد کارش را رها کند، مجبور است یک رستوران مرغ را تصاحب کند تا باند را تعقیب کند...