داستان این فیلم دربارهی یک معمار موفق است که در فرودگاه پاریس دختری وراج به او نزدیک می شود. اگرچه این ملاقات یک دیدار عادی بنظر می رسد اما بزودی به چیزی شرور و جنایتکارانه تبدیل می شود...
تردان لاگاژ، مردی ۵۰ ساله، پس از ۴۲ سال به دنبال عشق بزرگ دوران کودکی خود، ویولت، میرود. او در پاریس با برادر ناتنی خود لوئیز که از وجود او خبر نداشت آشنا میشود. لوئیز که از حضور تردان در زندگی خود ناراحت است، سعی میکند او را از خود دور کند...
پس از اینکه الکساندر متوجه خیانت همسرش می شود ، او را بهطور تصادفی می کشد.او نگران اینکه پلیس حادثه را باور نکند، تصمیم می گیرد حقیقت را پنهان کند. او تنها راز خود را با دخترش از ازدواج قبلیاش، لیزون، در میان می گذارد ...
مدیترانه، مکانی است که هم واقعی و هم خیالی است. در این مکان، افراد مختلفی از جمله کشتیهای بخار، ماهیگیران، مهاجران، نجاتگران و دانشمندان، زندگی میکنند. این افراد، نشانههایی از افراط تکنولوژیکی را در این مکان مشاهده میکنند. این افراط، باعث شده است که ما نتوانیم جهان واقعی را به درستی درک کنیم.
مادلین، پیرزنی که در حومه پاریس زندگی میکرد، برای سکونت در یک خانه سالمندان، به آن سوی شهر میرفت. راننده تاکسی که او را همراهی میکرد، با حوصله، از مکانهایی که در زندگی مادلین نقش داشتند، عبور کرد. این مکانها شامل خانه قدیمیاش، مدرسه دوران کودکیاش، محل کارش و پارک مورد علاقهاش بود. مادلین با دیدن این مکانها، خاطرات گذشتهاش را مرور کرد و احساسات مختلفی را تجربه کرد.
حس عدالت داستان دو وکیل است که برای دفاع از حقوق مهاجران تلاش میکنند. این داستان چالشهای حقوقی و انسانی که مهاجران با آنها مواجه هستند را به تصویر میکشد.
داستان فیلم درباره زندگی نامه Marie Heurtin میباشد که در قرن 19 در فرانسه به دنیا آمد و لی یک مشکلی وجود داشت, نه گوشهایش صدایی می شنید و چشمهایش تصویری می دید …....
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 36 جایزه دیگر.
فیلم داستان زوجی است که بعد از سالها زندگی که حاصلش دو فرزند است زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سالها اختلاف همسرش (برهنیس بژو) را رها کرده و به ایران برمیگردد. همسر او با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا شده و آن مرد وارد زندگیاش می شود. در همین حال است که او به شوهرش در ایران نامه می نویسد و از او تقاضای طلاق می کند. مرد به فرانسه برمیگردد و یک تازهوارد را در خانهاش با دو بچهاش میبیند و …
کلمنس و رو، گربهاش، برای تعطیلات از پاریس به حومه شهر میروند. رو در حومه شهر از دیدن حیوانات و طبیعت لذت میبرد. او با کالین، گربه سفیدی که در جنگل زندگی میکند، دوست میشود.
در شب کریسمس، گرگ باید به جای گذراندن وقت با خانواده، به یک حلقه مواد مخدر نفوذ کند. بابانوئل او را به یک فیلم کریسمس می فرستد تا به خانواده قهرمان کمک کند، اما یک نقص طلسم، قهرمان را وارد ماموریت خطرناک گرگ می کند.
دوستان ایو برای جشن تولد 50 سالگی او برنامه ریزی کرده بودند که او را به پاروس، جزیره آفتابی یونان ببرند. اما به دلیل لغو پرواز، تعطیلات در خانه خانوادگی ایو در بریتانی برگزار خواهد شد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
«گره گو آر پونسه لودون» (برلینگ)، آب شناس جوان، منطقه ی روستایی اش «لادومب» را ترک می کند تا پروژه ی پیشنهادی خود در زمینه ی خشک کردن باتلاق های منطقه را تقدیم حضور مقامات درباری کند. اما متقاضی ورود به دربار، در فرایندی که طی می کند باید مواظب باشد چهره ی مسخره ای از خود عرضه نکند – چرا که همین مقوله می تواند به زندگی حرفه ای متقاضی پایان دهد و حتی گاه، به بهای از دست دادن زندگی اش تمام شود…