یک دیو کتابفروش جاودانه و مردمگریز در دنیایی که کتاب و ماشین در کنار هم فروخته میشوند، برای نجات کتابفروشیاش مجبور به همکاری با یک دستیار جوان و پرشور میشود.
تیبو، رهبر ارکستر تحسینشده، به سرطان خون مبتلا شده و به یک اهداکننده مغز استخوان نیاز دارد. او که متوجه میشود به فرزندی پذیرفته شده، برادر بزرگترش را که نوازنده و کارگر ساختمانی است پیدا میکند و سفری موسیقایی برادرانه را آغاز میکند.
توماس، نوجوانی پانزده ساله اهل رئونیون، رویای پیروزی در مسابقات بریکدنس و سفر به فرانسه را در سر میپروراند. اما با بیرحمی مادرش که او و خواهرش آدری را از خانه طرد میکند، دنیایشان از هم میپاشد. آنها که نزد پدری ناآشنا سپرده و بیسرپرست رها میشوند، باید با این طردشدگی مقابله کرده و دوباره به زندگی خود سر و سامان دهند.
هنگامی که یک مامور اطلاعاتی به دیجیای که دیگر در اوج نیست، پیشنهاد میدهد تا رقیب جوانش را از میدان به در کند، او این پیشنهاد را شانسی برای بازگشت به دوران اوج خود با یک آهنگ پرمخاطب تلقی میکند.
داستان در سال 1961 و در بحبوحه جنگ سرد رخ میدهد. این داستان، روایتگر زندگی داگ هامرشولد، دیپلمات و اقتصاددان، است که پس از فرماندهی نیروهای سازمان ملل در نخستین عملیات نظامیشان، برای برقراری آتشبس با دشمنان، در اقدامی نومیدانه سوار هواپیما میشود.
گروهی از کارکنان یک هتل لوکس که در روز به عنوان پارکبان، مهماندار و متصدی بار فعالیت میکنند، شب هنگام به دزدان حرفهای تبدیل میشوند. هنگامی که آنها برای بزرگترین سرقت خود برنامهریزی میکنند، مدیر هتل یک آدمکش استخدام میکند تا جلوی آنها را بگیرد.
یک هتلدار ثروتمند، برای ساختن دهکدهای با حال و هوای قرن هجدهم، کارگردانی را به کار میگیرد. سپس پسر لوس خود را بیهوش کرده، میرباید و در آن دهکده رها میکند. او را متقاعد میکند که به عنوان تنبیه، به گذشته سفر کرده است. هدف هتلدار این است که با واداشتن پسرش به زندگی در نقش یک روستایی و تحت نظارت، درس تواضع و فروتنی به او بدهد.
در حالی که مادر اشرافی و از تبار اصیلش در بستر مرگ دست و پنجه نرم میکند، سو ناگزیر است تا در سفری ذهنی، به گذشتهای دردناک و به مصر بازگردد؛ جایی که زنی را پشت سر گذاشته بود.
خانوادهای که هر سال شب کریسمس با اتفاقات ناگوار مواجه میشوند، تصمیم میگیرند امسال جشن نگیرند. اما پدر خانواده و فرزندانش، با دعوت از خواهر گمشده مادر، سعی میکنند طلسم را بشکنند.
دو خواهر دوقلو با شور و علاقهای وصفناپذیر به موسیقی و بهویژه پیانو، در یکی از معتبرترین دانشگاههای موسیقی کشور پذیرفته میشوند. اما دیری نمیگذرد که با خبری ناگوار مواجه میشوند...