ناتاتسو، دانشآموز دبیرستانی، برای زندگی به خانه عمویش سفر میکند. در بارانی شدید، زنی غریبه به نام ساکاکی او را از نزدیکترین ایستگاه قطار سوار میکند و...
دو آدمکش نوجوان به نامهای چیساتو و ماهیرو به شهر ساحلی میازاکی سفر میکنند. در آنجا، به طور غیرمنتظرهای با یک آدمکش تشنه به خون روبرو میشوند که قصد دارد تعداد قربانیان خود را افزایش دهد.
داستان در اقیانوس آرام، سال ۱۹۴۲ اتفاق میافتد. یک سرباز ژاپنی و یک زندانی جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروک گرفتار شدهاند، و توسط موجودی مرگبار شکار میشوند. دو دشمن خونی باید برای بقا در برابر ناشناختهها با هم متحد شوند.
داستان درباره فردی به نام لاکس کلاین است که به ریاست سازمانی برای حفظ صلح میرسد. اما او درمییابد که اوضاع آنطور که به نظر میرسند ساده نیست و پیچیدگیهای پنهانی وجود دارد.
نبرد نهایی علیه موزان کیبوتسوجی آغاز شده است. سپاه شیطان کش، از جمله تانجیرو، نزوکو و هاشیرا، به قلعه بینهایت کشانده شدهاند و در آنجا باید با شیاطین رده بالای بسیار قدرتمندی مقابله کنند. این نبردی سرنوشتساز و بیامان است.
تانجیرو برای تبدیل شدن به یک هاشیرا، تحت آموزشهای سختگیرانه هاشیرای سنگ، هیمجیما، قرار میگیرد. در همین حال، موزان به جستجوی نزوکو و اوبایاشیکی ادامه میدهد...
تانجیرو راهی جنوبشرق میشود و در آنجا با مردی جوان و ترسو به نام زنیتسو آگاتسوما مواجه میگردد. زنیتسو نیز یکی از پذیرفتهشدگان آزمون نهایی است و گنجشک او از تانجیرو درخواست میکند که او را تحت کنترل داشته باشد.
در ژاپن، افراد سرخورده با کمک شرکتها ناپدید میشوند تا هویتی جدید بگیرند و زندگی تازهای آغاز کنند. این وضعیت، هم بر خود این افراد و هم بر عزیزانشان که با غیبت آنها دست و پنجه نرم میکنند، تأثیر میگذارد و تلاشهایی برای آشتی را نیز در بر میگیرد.
سه دوست دوران کودکی، آکی، ریو و یوتا که در یک جزیره بزرگ شدهاند، در ۲۰ سالگی تصمیم میگیرند در تاکادانوبابا، توکیو، زندگی مشترکی را آغاز کنند. اگرچه محیطهای کاری و تحصیلی آنها با یکدیگر متفاوت است ، اما این سه نفر همیشه با هم در ارتباطند.
نوار ویدیویی فرستاده شده از مادر کیتا، از ناپدید شدن برادرش خبر میدهد. این اتفاق، کیتا را ترغیب میکند تا به کوهی مرموز برود و با این ماجرا روبرو شود.
داستان، روایتگر تلاش گروهی از جنایتکاران و ساموراییها برای دفاع از یک قلعه در جریان جنگ بوشین است که به دلیل تضاد منافع میان سه نیروی متخاصم، در موقعیتی دشوار قرار گرفتهاند.
یونا، دختر ۱۱ سالهای است که با پدرش، جولین، مربی پرش ارتفاع، زندگی میکند. زمانی که جولین در اثر سقوطی جدی راهی بیمارستان میشود، یونا در کنار برادر بزرگترش، کای، تنها میماند.