اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
در زمان جونتا یونانی ، در یک اردوگاه ارتش منزوی ، یک ستوان یک سرباز را مجبور می کند تا تانگو را به او آموزش دهد تا از همسر سرهنگ خود بخواهد که با او برقصد...
«دستهای از طردشدگان خوشسیمای آتنی که در انتظار معجزهای بودند، به جای آن با دولت همهجا حاضر، برخوردی سرنوشتساز داشتند. و همینطور که خفقانِ فشار قانون دور آنها سختتر میشد، در نهایت این تفنگهای ساچمهای بودند که حرف آخر را زدند.»
داستان فیلم درباره جدایی زوجی به نامهای والری و آلن است که برای حضور در مراسم عروسی دخترشان در یونان، در حال سفر به آنجا هستند. اما در همین حین، آتشفشان ائیافیاتلاجوکول در ایسلند فعال شده و تمام پروازها لغو میشود. آنها برای رسیدن به مقصد، باید با همکاری و همراهی یکدیگر، راهحلهای خلاقانهای برای رسیدن به مقصد پیدا کنند...
استیو و رفیقش فرانک عاشق بیرون رفتن، ملاقات با خانم ها و انجام هیچ کاری هستند. آنها از جان تراولتا الگوبرداری می کنند. هنگامی که استیو به لیموزین یک وزیر دولتی آسیب می رساند ، وزیر انتقام خود را می گیرد...
یک پروفسور بیوه تابستان را در جزیرهای یونانی میگذراند تا پایگاه دادههایش را درباره طلسمهای عشق باستانی به پایان برساند. دخترش را می آورد. او سعی می کند یک زن یا پری دریایی برای پدرش که از نظر اجتماعی ناجور است پیدا کند...
مارگو سانتورینی زنی اشرافی در سال 1936 در یونان است که در پی یک رابطه کم عمق بدون عشق با یک نجیب زاده سرگرم می شود، اما به طور غیر منتظره ای عاشق یک فعال سیاسی می شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 28 جایزه دیگر.
«تولا» (واردالوس) زن يوناني / امريکايي سي و چند ساله، در رستوران يوناني پدر و مادرش در شيکاگو کار مي کند و هنوز مجرد است. تا اين که با مرد ظاهرا بي عيب و نقصي به نام «ايان ميلر» (کوربت) آشنا مي شود که معلم مدرسه است. اين دو خيلي زود دل باخته ي يک ديگر مي شوند. اما دو مشکل وجود دارد: «ايان» اولا يوناني نيست و ثانيا گياهخوار است و اين هر دو مورد، خانواده ي «تولا» را به وحشت مي اندازد.
آنتوان و لیز، زوجی که برای ماه عسل به یونان رفتهاند، با چارلز و اگنس آشنا میشوند. چارلز مجسمهای باستانی پیدا میکند و میخواهد آن را به موزه اهدا کند، اما اگنس قصد فروش آن را دارد و برای این کار، از یک ملوان کمک میگیرد.
گروهی از هنرمندان تابستانی پرماجرا را در هتل میراژ سپری میکنند و در طول این مدت، روز به روز رفتارهای عجیب و غریبتر و غیرقابلپیشبینیتری از خود نشان میدهند.