برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 4 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
وفاداری و تعهد یک مبارز جمهوری خواه کهنه کار به سرنگونی رژیم فرانکو به چالش کشیده می شود. او متوجه می شود که مرکز مبارزات سیاسی از او دور شده است و مجبور است در مورد زندگی و آرمان های سیاسی خود تصمیم گیری کند.
این فیلم داستان چندین شخصیت را روایت میکند: یک زن تنها که آرزوی مادرشدن دارد، مردی که هنوز عاشق عشق قدیمی خود است، یک مرد ناامید که به دنبال عشق است و زنی که به دنبال تجربیات جدیدی است. این افراد در یک کمدی موزیکال پر از هیجان و خنده با هم روبرو میشوند.
در دنیایی که میتوان با لمس یک فرد خوششانس شانس را از یک فرد خوششانس گرفت، گروه کوچکی از افراد خوششانس برای خوششانسترین و برای شانس سایر شرکتکنندگان رقابت میکنند.
یک زوج مسن در آخرین روز زندگی مشترکشان در خانهای که قرار است ترک کنند، تلاش میکنند تا دوباره به هم نزدیک شوند اما موفق نمیشوند. جدایی آنها همراه با احساسات پیچیدهای از جمله غم، اندوه و ناامیدی است.
داستان از این قرار است که یک نوجوان خیابانی مامور میشود تا با فریب دادن یک سیاستمدار مهم، او را به دام بیندازد. اما در این راه، عاشق همان کسی میشود که قرار است به او خیانت کند و درگیر یک کشمکش عاطفی و اخلاقی پیچیده میشود.
در حین ساخت یک فیلم خاص، کارگردان به طور ناگهانی ناپدید میشود. در حالی که پلیس در پی یافتن اوست، فیلمبردار و معشوقه کارگردان، در پی تحقق یک وعده، وارد ماجرایی مرموز میشود.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
(کلر) و (رای) دو جاسوس هستند که برای دو شرکت مواد بهداشتی رقیب کار میکنند .یکی از شرکت ها داروی جدیدی اختراع کرده که قرار است تحولی نو در صنعت آن ها ایجاد کند اما شرکت رقیب قصد دارد که رمز آن را بدزدد وبه نام خود دارو را وارد بازار کند . در ادامه متوجه می شویم که (رای) و( کلر) عاشق همدیگر هستند و نقشه ای با هم دارند با بتوانند به پول خوبی دست پیدا کنند اما همه کارها آن طور که تصور میشود پیش نمی رود....
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد….
پدری بعد از اینکه برای پسرش در یک معامله مواد مخدر پاپوش دوخته شده و به زندان می افتد، برای آزاد کردن وی قبول می کند تا به عنوان یک مامور مخفی با نیروی مبارزه با مواد مخدر همکاری کند و…
مانو که تازه ده ساله شده، برای اولین بار به مرسیا سفر میکند تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در میان باغهای میوه، دریا، طبیعت و یک خانواده شاد و گرم، اولین عشق خود را پیدا میکند و اولین نشانههای ورود به زندگی بزرگسالی را تجربه میکند.