مردی بیکار یک سرویس ماشین شخصی راه اندازی می کند و یک مرد عرب مسن به نام جلیل را در یک سفر طولانی از بوینس آیرس به لاپاز در بولیوی می برد. مشاجره بی وقفه در طول سواری زندگی آنها را تغییر می دهد...
شب قبل از جشن فارغالتحصیلی دبیرستان، «جسی» و دوستانش از طریق برنامه «پیدا کردن آیفونم»، برای پس گرفتن گوشی گمشده او به خانهای میروند که مستأجران روانی آنجا، با تمام وجود تلاش میکنند تا جسی را به عضوی از خانواده خود تبدیل کنند.
چند خواهر و برادر که در ارتباط با یکدیگر مشکل دارند، تلاش میکنند تا برادر «کوچک» خود را مدیریت کنند، پس از آنکه اختراع احمقانه پدربزرگشان، کودک نوپا را به یک مرد ۳۰ ساله تبدیل میکند.
"جین" نویسنده و متاهل ، به همراه دو فرزند است که شروع به دیدن تغییراتی در خانه خود می کند . بدن او شروع به تغییر می کند ، اما هیچکس از اطرافیانش متوجه نمی شوند . خانواده او استرس ناشی از نوشتن آخرین کتابش را نادیده می گیرند ، اما او متوجه می شود که چیزی بسیار عمیقتر از آنچه به نظر می آید وجود دارد و...
دو پلیس مخفی به نام های جان و وارن به ماموریتی خطرناک فرستاده می شوند تا بتوانند زنی جوان را که توسط جنایتکاران به گروگان گرفته شده را نجات دهند. آنها برای این کار تنها 36 ساعت فرصت دارند و باید هر چه زوتر وارد عمل شوند وگرنه …
چوی هیون به کره جنوبی می آید تا به مراسم تشییع جنازه دوستی برود. او در دانشگاه پکن در چین تدریس میکند و با یک زن چینی ازدواج کرده پس از مراسم تشییع جنازه ، چوی هیون تصمیم به بازدید از شهر میگیرد او به یک کافی شاپ میرود در ان جا با یک زن که صاحب انجا است آشنا می شود و ...
سه نفر که عزیزانشان قربانی جنایت شدهاند، قرار است این شانس را پیدا کنند که در یک محیط خصوصی، زیر نظر «عدالت»، صدایی مرموز که نقش قاضی، هیئت منصفه و جلاد را بازی میکند، دوباره به این جنایت رسیدگی کنند...