وین، که از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ناشی از مرگ نامزدش رنج میبرد، تصاویر ناراحتکنندهای از آینده خود را در تلفن همراهش میبیند. اگر او به موقع رمز آنها را حل نکند، خواهد مرد...
دزدان دریایی امروزی که در پی یافتن محمولهای از مواد مخدر گم شده در اعماق دریا هستند، قایقی را که حامل گروهی از گردشگران بود، ربودند و با تهدید، مسافران را وادار کردند تا به دل دریایی پر از کوسه بزنند و محموله قاچاق را از آب بیرون بکشند.
نیک، یک شخصیت قدرتمند و با تجربه، به اروپا آمده تا دان را که درگیر دزدی الماس و مافیای پلنگ شده است، پیدا کند. این دو در حال برنامهریزی برای یک سرقت بزرگ از بزرگترین مرکز مبادلات الماس جهان هستند.
هنگامی که بابانوئل (با کد "سرخ یک") توسط افراد ناشناسی ربوده میشود، رئیس امنیت قطب شمال (با بازی دوئین جانسون) چارهای ندارد جز اینکه با بدنامترین شکارچی جایزه دنیا (کریس ایوانز) متحد شود. آنها باید در سفری پرمخاطره و پرماجرا به دور دنیا، بابانوئل را نجات داده و کریسمس را از خطر نجات دهند.
دو سرباز جوان، تحت تاثیر رشادتهای بیلی بیشاپ، خلبان جنگ جهانی اول کانادا، در آگوست ۱۹۱۸ از خط مقدم جبهه عبور میکنند. با وجود عدم پیشروی نیروهای متفقین، پلتون آنها باید در کنار فرانسیس "پگی" پگاهماگابو، تک تیرانداز نامدار آنیشینابه، به طور جانانهای مقاومت کنند.
یک زن جوان کلمبیایی به عنوان خدمتکار در یک عمارت تابستانی مجلل کار میکند. خانوادهای ثروتمند تعطیلات خود را در این عمارت باشکوه میگذرانند. زن جوان ساکت و محتاط است، همانطور که به او گفته شده است؛ اما کمکم متوجه میشود که شاید او هم بتواند از تابستان لذت ببرد.
در سال 1939، ارتش هیتلر در حال بستن مرزها بود و 85 مبلغ آمریکایی در آلمان مشغول خدمت به کلیسای خود بودند. فرار این مبلغین از آلمان نازی یکی از دراماتیکترین رویدادهای تاریخ مدرن کلیسا است.
این اجرای افسانهای که در تاریخ ۱۶ مه ۱۹۹۱ ضبط شده، یکی از سه اجرای تمرینی برای تور «Use Your Illusion» بود. در این اجرا ایزی استرادلین گیتار مینوازد، نسخه اصلی آهنگ «Don't Cry» اجرا میشود و آهنگ «You Ain't The First» نیز به صورت ویژه اجرا میشود که در هر دوی این آهنگها شانون هون (خواننده گروه Blind Melon) به عنوان خواننده مهمان حضور دارد.
پس از جنگهای پری دریایی، شهر ایلیاد مورد حملهی نیروهای تاریک قرار میگیرد. با پر شدن شهر از کینه و فساد، خود مرگ با آنها متحد میشود و به آتیکوس، جنگجوی نخبه، فرصتی برای بازگشت به زندگی میدهد. اما این هدیه بهایی دارد.
یک جوان لندنی پس از یک انفجار در مترو، هدف حمله توسط رسانههای اجتماعی میشود. داستان فیلم در طول یک روز رخ میدهد و نشان میدهد که زندگی عادی او به هرج و مرج تبدیل میشود...
روستایی بتپرست که بر روی استخوانهای قربانیان بیگناه و گناهکار بنا شده، در دل بهشتی باستانی ریشه دوانده است. هنگامی که تعادل بین جسم و خاک برهم میخورد و رو به زوال میرود، آخرین پیرمرد/پیرزن بازماندهی روستا، برای نجات مردمش از خودشان و همچنین از موجودی وحشتناک که از اعماق زمین سر برمیآورد و قصد نابودی آنها را دارد، با جنون و مرگ دست و پنجه نرم میکند.
یک همسایه پیر و بداخلاق و یک دختر کوچولوی اهل لیمویلو که از تخیلات غنی و خلاقانه ای برخوردار است، برای بازگرداندن شادی و نشاط به زندگی پدر دخترک، سفری دلگرم کننده را آغاز می کنند.
در منطقه دلانگیز بورگوندی، زنی بازنشسته به نام میشل با شوق فراوان منتظر دیدار نوه عزیزش، لوکاس بود. اما به دلیل یک اشتباه ساده، تمام برنامههای او نقش بر آب شد. در همین حال، خبر آزادی پسر دوست صمیمیاش ماریکلود، روحیه جدیدی در او دمید و به زندگیاش هدف تازهای بخشید.