در یک آینده نزدیک پسا آخرالزمانی، یک محقق در آزمایشگاه هوش مصنوعی تلاش برای پایان دادن به یک جنگ داخلی را با شبیه سازی مغز یک سرباز قهرمان ، رهبری می کند...
داستان درباره ی مردی بنام کبیر سینگ میباشد که در جوانی عشق زندگی اش را میخواهند به زور با کسی دیگر ازدواج دهند و او وقتی کاری از دستش بر نمی آید کاملا از زندگی سیر میشود و هیچ هدف خاصی ندارد...
وقتی آقای هریگان می میرد، نوجوانی که با او دوست شده بود و کارهای عجیب و غریبی برای او انجام می داد، تلفن هوشمندش را قبل از دفن در جیبش می گذارد و وقتی او پیامی برای دوست مرده اش می گذارد، از دریافت پیامک برگشتی شوکه می شود...
بعد از اینکه مکس و اوری در یک برنامه رسانه اجتماعی برای اولین قرار ملاقات می گذارند، آنها به خانه ای خالی از سکنه سر می زنند و متوجه می شوند که آسیبی که به اشتراک می گذارند ممکن است آنها را نجات دهد یا به یک کابوس فراموش نشدنی تبدیل شود...
در سال 1955، پس از اینکه اِمِت تیل در یک لینچ زجرکشی به قتل رسید، مادرش قول داد که نژادپرستی پشت این حمله را افشا کند و در عین حال تلاش میکند تا افراد دخیل در این حمله به دست عدالت سپرده شوند...
مارگو و تایلر، یک زوج جوان به جزیرهای دورافتاده سفر میکنند تا در یک رستوران منحصر به فرد غذا بخورند، جایی که سرآشپز اسلوویک یک منوی مجلل را با شگفتیهای تکاندهنده آماده کردهاست...
این فیلم داستان لیدیا تار، موسیقیدان مشهور جهان و اولین رهبر ارکستر زن تاریخ آلمان را روایت میکند که تنها چند روز با ضبط سمفونیای فاصله دارد که او را به اوج حرفهای فوقالعادهاش میبرد...
واتانوکی توانایی خاصی در دیدن یاکاشی دارد. یک روز، او توسط یک پروانه به یک فروشگاه مرموز هدایت می شود. در آنجا با صاحب فروشگاه یوکو آشنا می شود. به او می گوید که آرزوی ارزشمندترین چیزش را به او خواهد داد...
پدر و پسری پس از انفجار کشتی بخارشان به ساحل می رسند. آن ها به جزیرهای مرموز پناه میبرند، جایی که میزبان بدجنسشان به آنها نشان میدهد که این جزیره محل نگهداری بازی اوست، جایی که انسانها در آن به عنوان شکار نهایی عمل میکنند...
سه داستان کوتاه ترسهای پنهان در کمین مناظر شهری هنگکنگ را نشان میدهد: یک یوتیوبر پخش زندهای را میزبانی میکند که یک مرکز خرید جدید را معرفی میکند و با یک فرد تأثیرگذار مواجه میشود...
استن، کایل و کارتمن میتوانند به گذشته برگردند تا مطمئن شوند که کرونا هرگز اتفاق نمیافتد و جان کنی را نجات میدهند، اما به نظر میرسد که آنها نمیتوانند به عنوان یک تیم در کنار هم کار کنند...