پس از اینکه یک گروه ناامید از سربازان سابق و قماربازان در یک مبارزه مشت زنی در گینزای اشغالی با هم ملاقات می کنند، تصمیم می گیرند محله را متعلق به خود کنند...
شولتز که نوازندهی آکاردئون است، به تازگی شغل خود را از دست داده و بیکار شده است. در جریان جشن پنجاهمین سالگرد تأسیس باشگاه موسیقی محلی، سلیقهی موسیقایی او دستخوش یک تحول غیرمنتظره میشود.
برخی از رویدادهای به ظاهر بی اهمیت، چیزی که برای سارا، میکل، لوئیز و حسن به نوعی یک روز مدرسه بود، در آستانه تبدیل شدن به یک نقطه عطف غم انگیز که به این معنی است که دیگر هیچ چیز مثل قبل نخواهد شد...
سایگ دختر نه ساله باهوشی ست که به اسب ها علاقه وافری دارد، او سر مست از آغاز سال تحصیلی متوجه می شود که کلاس مورد علاقه ش یعنی هنر امسال از برنامه درسی حذف شده...
بالا راجو ، خان روستایشان است که با همسر زیبایش زندگی میکند و دارای دو پسر به نام های چاندراسکر رائو و بنگاری و دو دختر است . او به چاندراسکر کمک می کند که دکتر شده و یک درمانگاه محلی بسازد ...
این فیلم که بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال 1990 محسوب می شود، در مورد کهنه سربازی به نام جیکوب سینگر است که پس از بازگشت از جنگ ویتنام سعی می کند سلامت عقل خود را حفظ کند. در واقع او به وسیله وهم و خیالات و همچنین فلش بک هایی از گذشته که خاطرات بد جنگ را برای او زنده می کنند، به ستوه آمده است. همچنان که افراد و دنیای اطراف جیکوب تغییر می کنند، جیکوب به سرعت وارد بحرانی بزرگ می شود…
یک مجری تلویزیونی توسط نامزدش تحقیر می شود و به یک شهر کوچک می رود . در آنجا، او به بچههای شهر کمک میکند تا برای نمایش شو خیابانی کریسمس چیده شده توسط آنها، آماده شوند ...
هر دبیرستانی دانش آموزانی شلخته، ناسازگار، کله شق و گستاخ خود را دارد. آکادمی سنت مایکل، واقع در جزیره ای دورافتاده ژاپنی، نیز از این قاعده مستثنی نیست...
دسته ای از افراد پلیس، گروهی از گانگستر های شهر، و گله ای از مرده های متحرک با هم در نزاع و کشمکش هستند. و همگی قصد دارند به نحوی از این مخمصه جان سالم بدر ببرند...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 1 جایزه دیگر. award
یک استاد فلسفه پس از نه سال غیبت به دیدن خانواده خود می رود و همسرش را به چهار مرد، پدر، عمو و دو برادر معرفی می کند. این دیدار در یک آپارتمان در شمال لندن اتفاق می افتد که محل جنگ روانی دائمی است...