اطلاعیه
کاربر عزیز
درخواست فیلم و سریال باز شد. از پنل کاربری یا منو بالا درخواست خود را ارسال کنید.
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
دوستی صمیمی بین دو پسر سیزده ساله به نام های لئو و رِمی به طور ناگهانی مختل می شود. لئو با تقلا برای درک آنچه اتفاق افتاده است به سوفی، مادر رمی نزدیک می شود. «نزدیک» فیلمی درباره دوستی و مسئولیت است...
هنگامی که یک رزمی کار متهم به قتل می شود، او به دنبال پاسخی در مورد داستان مبدأ اسرارآمیز خود و دشمنان ناشناخته ای است که برای نابودی او تلاش می کنند...
یک مرد میانسال به نام چارلی سعی میکند با دختر ۱۷ سالهاش ارتباط برقرار کند. این دو پس از آنکه چارلی خانوادهاش را رها کرد، از هم جدا شدند. چارلی میخواهد رابطه خوبی با دخترش داشته باشد، دختر بدزبانی که به خاطر تلخیهای زندگیاش، حال و روز خوشی ندارد...
جشنی شاد، احساسی و دلخراش از زندگی و موسیقی ویتنی هیوستون، یکی از بزرگترین خواننده های زن پاپ ریتم اند بلوز در تمام دوران، که سفر او را از گمنامی به سوپراستار بودن موسیقی دنبال می کند....
«مایک رویرک» رئیس گروه عملیات اضطراری و «دکتر امی بارنز» زلزله شناس ، به تحقیق درباره ی انفجاری زیر زمینی می پردازند که در اثر آن عده ای کارگر ساختمانی جان خود را از دست داده اند. آنها درمی یابند که احداث تونلی زیر زمینی باعث بروز فعالیت آتش فشانی شده است که…
سال 2013. امريکا پس از جنگي بزرگ، به صورت سرزمين ويراني درآمده که مردم آن، گروهي جدا از هم و بدون دولت مرکزي زندگي مي کنند. مردي سرگردان (کاستنر) اتفاقا به يک ماشين جيپ اداره ي پست امريکا بر مي خورد و يونيفورم پستچي، مرده را مي پوشد و با معرفي خود به عنوان پستچي به اميد به دست آوردن غذا، شروع به تحويل دادن نامه هاي پانزده ساله مي کند...
مردي ميلياردر به نام «چارلز مورس» در سفري به آلاسکا از فکر اين که همسرش، «ميکي»(که از او بسيار جوان تر است) و «باب گرين» يک ديگر را دوست دارند، رنج مي برد. تا اين که هواپيماي حامل «چارلز»، «باب» و دستار او «استيون»، در درياچه اي بسيار پرت سقوط مي کند و حالا آنان بايد پاي پياده خود را نجات بدهند...
یک سرباز مزدور توسط رئیس بدذاتش کشته می شود، اما طولی نمی کشد که او از جهنم باز می گردد تا همسرش با ببیند، در حالی که با شیطان قراری گذاشته است تا رئیس سابقش را بکشد...
«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…
در يکي از جاده هاي بياباني نيومکزيکو «جف تيلر» (راسل) مشغول تعمير جيپ خود است که يک راننده ي ظاهرا دل سوز کاميون سر مي رسد و همسر «جف»، «ايمي» (کويينلن) را با خود مي برد تا از رستوراني که در نزديکي آن جاست تلفن کند و کمک بخواهد. کمي بعد «جف» خودش اتومبيل را به کار مي اندازد. اما وقتي به رستوران مي رسد اثري از «ايمي» در آن جا پيدا نمي کند...
پاریس سال 1942. فرانسوا مرسیه مرد معمولی است که تنها آرزوی تشکیل خانواده با زنی به نام بلانچ را که عاشقش است ، دارد. او همچنین کارمند یک جواهرساز با استعداد به نام آقای هافمن است. اما در مواجهه با اشغال آلمان، این دو مرد چاره ای جز انعقاد قراردادی نخواهند داشت که ...
وِسپِر 13 ساله که پس از فروپاشی اکوسیستم زمین برای زنده ماندن با پدرش تلاش می کند، باید از هوش، قدرت و توانایی های هک زیستی خود برای مبارزه برای آینده استفاده کند...
آلیس و جک چمبرز زوج جوان و شادی هستند که در دهه ۱۹۵۰ در شهر شرکت به ظاهر عالی ویکتوری زندگی میکنند که توسط شرکت مرموز جک ساخته شدهاست. این موضوع باعث کنجکاوی آلیس در مورد ماهیت کار شوهرش در این پروژهٔ مخفی میشود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 26 جایزه دیگر.
۴ سال پس از حوادث پارک ژوراسيک در جزيره نوبلار، «جان هاموند» در می يابد که در جزيره سورنا واقع در نزديکی جزيره نوبلار تعدادی زيادی دايناسور پرورش يافته اند. گروهی به رهبری پسر عموی هاموند که اکنون کنترل شرکت اينجن را در دست گرفته تصميم دارند تا اين دايناسورها را اسير کرده و به پارک دايناسورها در سان ديگو منتقل کنند تا از اين طريق بتواند درآمد کلانی را بدست آورند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
پس از نفرين خانواده ي رومانوف توسط راسپوتين ، آناستازيا ي کوچک را از مادربزرگش ملکه ماريا جدا مي کنند. آناستازيا در يک يتيم خانه بزرگ مي شود و در جواني با کساني آشنا مي شود که به اميد گرفتن جايزه اي از ملکه ي ثروتمند پير به دنبال دختري هستند که شبيه آناستازيا باشد تا او را به پاريس ببرند.