یک تمساح عظیم الجثه و یک مار آناکوندا در نزدیکی یک شهر با هم درگیر می شوند. حالا کلانتر شهر باید راهی پیدا کند تا قبل از اینکه مردم شهرش توسط این دو هیولا از بین بروند، آنها را نابود کند
به اشنایدر آدمکش مأموریتی محول میشود:الکس فان وارمردام او باید پیش از سپیده صبح رامون باکس نویسنده را به قتل برساند. درابتدا کار آسانی به نظر میرسد...
داستان در مورد نوار ویدیویی گروهی از مردم می باشد که به پیاده روی رفته اند و درون نوار همچنین دختر خردسال مرموزی در لباس قرمز دیده میشود که آنها را تعقیب میکند...
داستان دربارۀ گروهی از جوانان است که به گذشته و زمانی که در یک فیلم تئاتر بازی میکردند سفر میکنند، درست زمانی که حلقه زمانی میخواهد بسته شود. آنها در این حین شاهد مرگهایی در سرزمین ژاپن و جنگ چین میشوند، قبل از اینکه آنها میخواهند...
داستان بارنی، یک دانش آموز راهنمایی بی دست و پا، و رون ربات جدیدش که به صورت دیجیتالی در حال راه رفتن، صحبت می کند . عملکرد نادرست رون آنها را به سفری برای یادگیری در مورد دوستی واقعی سوق می دهد...
یک بچه جاه طلب با تخیل فعال و برنامه های بزرگ برای ثروتمند شدن و مشهور شدن تلاش می کند. مشکل این است که او ابتدا باید از دوران راهنمایی جان سالم به در ببرد...
داستان فیلم درباره ی یک پدر مهربان هست که برای تولد فرزندش ، یک لباس دلقکِ بسیار بامزه را خریداری می کند. اما او خبر ندارد که این لباس، توسط نیروهای مرموزی احاطه شده است...
یک زوج جوان آمریکایی، «تام» و «آنا» که بدهی زیادی دارند، رویای خود را که داشتن خانه و تشکیل خانواده ای خوشبخت می باشد را در خطر می بینند، در این بین آنها متوجه می شوند که مستاجر آپارتمان طبقه زیر آنها به قتل رسیده است و در صحنه جرم 400.000 دلار را می ربایند. اگرچه آنها در ابتدا برای برداشتن پول و خاتمه دادن به بدهی های خود مردد هستند، اما تام و آنا تصمیم می گیرید که بی سر و صدا این کار را انجام دهند؛ اما زمانی که آنها شروع به خرج کردن پول می کنند و گمان دارند همه چیز تمام شده است، دزدی که در ابتدا برای سرقت آمده بود و پس از قتل مستاجر ناکام از بدست آوردن پول گریخته بود، برای بازستاندن پول برمی گردد و این آغاز یک اتفاق شوم برای آدمهای خوب این ماجراست…