مکس فیست ،ادعا میکند که او یک قهرمان از بعدی دیگر است که از طریق فضا و زمان در سیاره زمین، که هیچ قدرتی در آن ندارد، گیر افتاده است. به غیر از یک نوجوان به نام همستر هیچکس حرفش را باور نمیکند.
"رابرت ارنست همینگوی" راننده آمبولانس در دوران جنگ جهانی دوم در ایتالیا است. درحالیکه که شجاعانه زندگی خود را در خط مقدم به خطر می اندازد زخمی شده و به بیمارستان منتقل می شود. او عاشق پرستار بیمارستان می شود...
پس از مرگ جان هالوران (پیتر رید) ، همسرش لوئیز (لوآنا اندرس) می ترسد که او از ارث او محروم شود. او با ساخت یک داستان در مورد سفر جان به ایالات متحده ، به بقیه خانواده هالوران در ملک ایرلندی خود ملحق می شود و آنها یادبودی برای خواهر جان ، که هشت سال پیش در دریاچه ای درگذشت برگزار می کنند...
آلن فاستر روزنامه نگار شرط می بندد که می تواند یک شب را در قلعه جن زده بلک وود بگذراند. همانطور که او شنیده است ، شایعات وجود ارواح در قلعه حقیقت دارد. در شب تمام ارواح قلعه به دنبال خون می گردند...
پس از چند سال بدون پاکسازی ، آمریکا دوباره به دنبال شروع پاکسازی است و در شهر ایالت تگزاس به نام Los Feliz Valley ، نژادپرستان بی رحم و پست با تمام قدرت خود برای این شب آماده می کنند...
ورود لیسانسه های ثروتمند به شهر باعث ایجاد سروصدایی می شود وقتی خانواده هایی که دارای دختران مجرد هستند به شدت به دنبال نامزدی ، از جمله خانواده بنت ، با پنج دختر واجد شرایط هستند.
پی ماهی بسیار قدرتمند است و به راحتی میتواند با کوسهها و هر موجود شکارچی دیگری بجنگد. اما زمانی که کوسهها تهدید میکنند که به زودی حمله خواهند کرد، او در شرایطی سخت قرار میگیرد...
يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.