مایکل برایس که محافظ داریوش کینکاید قاتل است. اوکه مجوز فعالیتش را از دست داده و تحت پیگرد قانونی قرار دارد اما بخاطر زن جانی داریوش مجبور می شود که دوباره به کار بازگردد. حالا مایکل از دو فرد جانی محافظت می کند و آن ها نیز مدام اذیتش میکنند، اما کم کم ماجرا وسیع تر می شود و درگیر ماجرای خطرناکی در اروپا می شوند ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 62 جایزه دیگر.
داستان درباره اتفاق ساده ای هست که سبب جمع شدن افراد خانواده زیر یک سقف می شود و تمام تلاش داستان این است که رابطه افراد را در میان خودشان به تصویر بکشد...
«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمیاند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...
ایلر گیج که رقاص خیابانی بسیار حرفه ای است در پی انجام عمل خلافی و آسیب رساندن به مدرسه فنی هنر توسط پلیس بازداشت شده و باید برای جبران این عمل اش دویست ساعت از کارها و سرویسهای خدماتی مثل جارو و طی زدن مدرسه را انجام دهد. در این حین با وارد شدن ناخواسته او به کلاس رقص و نشان دادن مهارت اش به بقیه همه را حیرت زده میکند که…
فیلم درباره مسافران یک قایق در اقیانوس آتلانتیک است که پس از مواجهه با شرایط آب و هوایی مرموز، وارد کشتی دیگری میشوند و درآنجا با مشکلات بزرگتری مواجه میشوند …
«دانکن» به همراه خانواده اش به تعطیلات تابستانی می رود که این مسافرت به یک تجربه آزار دهنده تبدیل می شود، دانکن با یک مربی در پارک آبی دوست می شود و اتفاقات جالبی را به همراه دارد …
در میان قاتلان تنها جک یک پیشه ور حرفه ای است . هنگامی که یکی از ماموریت هایش در سوئد برای این مرد آمریکایی بیش از آنکه تصورش را می کرد سخت تمام می شود تصمیم می گیرد که ماموریت بعدی او آخرین کارش باشد . ماموریت توسط یک زن بلژیکی به نام ماتیلدا اداره می شود . جک هنگامی که به ایتالیا برای انجام ماموریت می رود با زنی به نام کلارا رابطه برقرار می کند و …
«اسلوین» (جاش هارتنت) که با فرد دیگری اشتبه گرفته شده است، ناخواسته وارد جنگ دو رقیب بزرگ تبه کار در شهر می شود. در همین هنگام اسلوین تحت تعقیب کارآگاه بی رحمی بنام «بریکوسکی» و همینطور یک قاتل بدنام مشهور به «گودکت» (بروس ویلیس) است...
دیوید رایس پسر نوجوانی است که به تنهایی با پدرش زندگی می کند و مادرش آنها را ترک کرده است . دیوید یکروز کشف می کند توانایی جهیدن دارد و می تواند با سرعت بسیار زیادی حرکت کند و پرش های بسیار بلندی داشته باشد . او ابتدا تصمیم می گیرد به یک بانک دستبرد بزند و در ادامه پدرش را نیز ترک می کند . هفت سال بعد دیوید زندگی پر ماجرایی دارد و تمام وقت خود را صرف جهیدن در مکانهای مختلف دنیا می کند و بخاطر سرقت از بانک و پول زیادی بدست آورده ، زندگی مرفهی دارد . در ادامه او پی می برد بخاطر یک جهش ژنتیکی چنین توانایی هایی را بدست آورده و افراد دیگری مثل او نیز وجود دارند . او همچنین با مردی به اسم رولند کاکس آشنا می شود که قصد کشتنش را دارد . او هر طور شده از دست رولند گریخته و به زادگاهش باز می گردد و در آنجا دوست دختر دوران نوجوانی اش یعنی میلی را می بیند و همراه او عازم رم می شود …
انسانها از سیاره زمین رفتهاند. تنها میراثی که آنها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچهای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند.