این فیلم بر اساس کتابی با همین نام ساخته شده است و آزمایش “موج سوم” معلم درس تاریخ، “روی جونز” را به تصویر کشیده است. آزمایش “موج سوم” در آوریل سال ۱۹۶۷ در دبیرستانی در “پالو آلتو”ی کالیفرنیا انجام شد. در این آزمایش، “روی جونز” سعی کرد نشان بدهد که چگونه در یک سیستم بسته میتوان تفکرات فاشیستی (مانند آلمان نازی) را آموزش و گسترش داد...
فیلم که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است در مورد یک سگ قرمز است که استرالیا را برای پیدا کردن صاحبش طی می کند و در این راه افراد زیادی با او ارتباط برقرار کرده و وجود او باعث دور هم جمع شدن افراد زیادی می شود …
نایونگ دخترِ جوونی ـه که از مادرش و کارای خجالت آورش خسته شده و برای فرار از این اوضاع تصمیم میگره چند روزی به سفر بره ولیبه خاطر پدرش که خونه رو ترک کرده نمیتونه به سفر بره و مجبور میشه دنبال پدرش بگرده که و برای اینکار به زادگاه پدر و مادرش میرهو در اونجا طی یک اتفاقی به زمان ۲۰ سالگی مادرش سفر میکنه و …
یه روز یکی از مشتریان سو یون در آسانسور میمیره ، و گربه اش رو جا میزاره راز قتل اون زن در آسانسور نامشخص میمونه اما تنها شاهد اون ماجرا گربه اش بوده تا اینکه …
داستان کمدی عشقی این فیلم در مورد یک وکیل خسته از کار ( ریچارد گر ) است که با دیدن یک معلم خوش چهره رقص باله ( جنیفر لوپز ) تصمیم می گیرد در کلاس او نام نویسی کند و...
دو جوان کند ذهن و احمق بعد از شبی خوش گذرانی در پارتی، صبح از خواب بیدار می شوند و یادشان نمی آید که ماشین شان را کجا پارک کرده اند، و از اینجا ماجراهای متعددی برایشان پیش می آید …
«بنجامین بری» یک متخصص تبلیغاتی و همینطور مورد علاقه خانم هاست، که برای برنده شدن در یک رقابت شرط می بنند که می تواند کاری کند یک زن در طول ۱۰ روز عاشق او شود...
شیکارسیباری نام یک مهندس رایانه و متخصص بازیهای رایانهای است. پسر وی پرتیک هم به این بازیها بسیار علاقمند است. پرتیک معتقد است که شخصیتهای شرور بازیهای رایانهای، نسبت به قهرمانان این بازیها موجودات جذابتری هستند،اما پدرش معتقد است که این درست نیست و در نهایت هم همیشه خیر و نیکی بر پلیدی پیروز میشود. او برای اینکه این موضوع را به پسرش ثابت کند یک موجود رایانهای شریر به نام راوان را ابداع میکند که در این بازی در برابر قهرمان میجنگد …
در خیابان الم، «نانسی تامپسن» و گروهی از دوستانش، در خواب هایشان توسط قاتلی با پنجه های تیز و بلند، بنام «فردی کرگر» مورد اذیت قرار میگیرند. نانسی باید سریعا چاره ای بیاندیشد، زیرا «فردی» قربانی هایش را به سرعت، یکی پس از دیگری به کام مرگ می فرستد...
Hwa-yeon زندگی سخت و طاقت فرسایی دارد و به سختی می تواند زنده بماند. او یک روز تصمیم می گیرد تا به عنوان معشوقه شاه به قصر برورد . در داخل قصر دو شاهزاده یک دختر (Hwa-yeon) را در اتاقی می برند و مست می کنند و … . همین قضیه باعث می شود مثلث عشقی بوجود بیاید و …
«الکس» (استيلر) و «نانسي» (باريمور) وقتي باخبر مي شوند که قسمت پايين يک دوپلکس قديمي خالي شده، هر دو فکر مي کنند آن چه را دنبالش بوده اند، يافته اند. اما خيلي زود پي مي برند که آپارتمان يک عيب بزرگ دارد که فکرش را نکرده بوده اند: همسايه ي طبقه ي بالاشان، «خانم کانلي» (اسل)، زني مسن است که از زندگي شان جهنمي مي سازد.....